homebred


معنی: طبیعی، خانگی، دیمی
معانی دیگر: خانه پرورده، خانه ساخته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: raised or bred domestically; native.

(2) تعریف: unrefined; lacking polish; unsophisticated.

جمله های نمونه

1. Rough, now the true homebred brand market share less than 20 %, or less.
[ترجمه گوگل]راف، اکنون سهم بازار برند خانگی واقعی کمتر از 20 درصد یا کمتر است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر بازار برند homebred واقعی کم تر از ۲۰ % یا کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Generally speaking, because homebred floor trader is produced the limitation of craft, solve very hard to this problem.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، از آنجا که تاجر طبقه خانگی تولید محدودیت صنایع دستی است، حل این مشکل بسیار سخت است
[ترجمه ترگمان]به طور کلی صحبت کردن به این دلیل است که تاجر کف homebred محدودیت صنعت را تولید می کند و برای این مشکل بسیار مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Went two many years, the sound of homebred shareware from blatant be attributed to calm.
[ترجمه گوگل]رفت و دو سال بسیاری، صدای shareware homebred از آشکار به آرامش نسبت داد
[ترجمه ترگمان]پس از گذشت دو سال، صدای of shareware از آشکار به آرامش منسوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Meanwhile, homebred net swims the manufacturer also is accelerating the strength that extends overseas market.
[ترجمه گوگل]در همین حال، تورهای خانگی شناگر سازنده نیز در حال تسریع قدرتی است که بازار خارج از کشور را گسترش می دهد
[ترجمه ترگمان]در همین حال، تور homebred شنا می کند که تولید کننده نیز در حال شتاب بخشیدن به قدرتی است که بازار خارجی را گسترش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In mobile phone market change greatly in the bureau, homebred mobile phone had along new crossroad.
[ترجمه گوگل]در بازار تلفن همراه تغییر تا حد زیادی در دفتر، تلفن همراه خانگی در امتداد چهارراه جدید بود
[ترجمه ترگمان]در بازار تلفن همراه به شدت در این اداره تغییر می کند، تلفن همراه homebred در کنار crossroad جدید قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So, produce competition to Ao Di brand truly, return be homebred BMW to roll out.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تولید رقابت با نام تجاری Ao Di واقعا، بازگشت بی ام و خانگی به رول
[ترجمه ترگمان]بنابراین، رقابت را برای Ao دی برند واقعا، بازگشت به BMW BMW تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The boiler pressure vessel that combines our country to use mainly uses board, the specification is homebred the necessity that change, possibility and way.
[ترجمه گوگل]مخزن تحت فشار دیگ بخار که کشور ما را با هم ترکیب می کند به طور عمده از تخته استفاده می کند، مشخصاتی که نیاز به تغییر، امکان و روش خانگی دارد
[ترجمه ترگمان]دیگ فشار دیگ بخار که کشور ما را برای استفاده بیشتر از عرشه ترکیب می کند، مشخصات، ضرورت تغییر، امکان و روش را توجیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Our country still is in research phase at present, have not realize EVOH resinous homebred change.
[ترجمه گوگل]کشور ما در حال حاضر هنوز در مرحله تحقیق است، تغییر نژاد خانگی رزینی EVOH را درک نکرده است
[ترجمه ترگمان]کشور ما هنوز در حال حاضر در مرحله تحقیق است و متوجه تغییر EVOH resinous resinous نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this paper, friction field distribution between sliver and pressure bar on a homebred drawing frame is analyzed, and on this basis, the best range of contact arc is deduced.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، توزیع میدان اصطکاک بین برش و میله فشار بر روی یک قاب رسم خانگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و بر این اساس بهترین محدوده قوس تماسی استنباط می شود
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، توزیع میدان اصطکاک بین میله میله و میله فشار بر روی یک قاب ترسیم homebred مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و بر این اساس، بهترین دامنه از قوس تماس حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is those who give darling hit vaccinal entrance certain than homebred?
[ترجمه گوگل]آیا کسانی که ورودی واکسن به عزیزم هیت می دهند از واکسن خانگی مطمئن هستند؟
[ترجمه ترگمان]آیا کسانی هستند که به محض ورود به vaccinal از homebred اطمینان حاصل می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The time that ambry introduces from Europe is not long, because mistake of this a lot of consumer is quality of homebred ambry brand, did not assure and idolatrous foreign brand.
[ترجمه گوگل]مدت زمانی که آمبری از اروپا معرفی می کند، زیاد نیست، زیرا اشتباه مصرف کنندگان زیاد، کیفیت برند آمبری خانگی، تضمین نکرد و برند خارجی بت پرست است
[ترجمه ترگمان]زمانی که ambry از اروپا معرفی می شود زیاد نیست، زیرا اشتباه این مقدار زیادی از مصرف کننده کیفیت برند ambry ambry را تضمین نمی کند، و نام تجاری خارجی را تضمین نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This shows market of domestic fork - lift truck still takes dominant place with homebred machine.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که بازار چنگال - بالابر داخلی هنوز با دستگاه خانگی جایگاه غالب را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که بازار کامیون دارای چنگال داخلی هنوز در جایگاه غالب دستگاه homebred قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طبیعی (صفت)
indigenous, normal, real, inherent, intrinsic, innate, natural, born, physical, somatic, homebred

خانگی (صفت)
domestic, indoor, household, homemade, homebred, homelike

دیمی (صفت)
homebred

انگلیسی به انگلیسی

• made at home; local; indigenous, native

پیشنهاد کاربران

بپرس