مکانی که فرد در آنجا احساس راحتی و آرامش می کند، درست مانند خانه خود
خانه دوم یا مکانی که در آن فرد احساس راحتی و آشنایی می کند
مترادف: Second home, retreat, sanctuary
متضاد: Unfamiliar place, discomfort, foreign environment
... [مشاهده متن کامل]
"The cozy cabin by the lake is our home from home during summer vacations. "
"Grandma's house has always been a home from home for us. "
"This hotel feels like a home from home with all its amenities and friendly staff. "
خانه دوم یا مکانی که در آن فرد احساس راحتی و آشنایی می کند
مترادف: Second home, retreat, sanctuary
متضاد: Unfamiliar place, discomfort, foreign environment
... [مشاهده متن کامل]
جای دنج و راحت، مثل خونه ی خود آدم
حای راحت , یه جایی که به اندازه خونه راحته