homburg

/ˈhɑːmbərɡ//ˈhɑːmbərɡ/

(کلاه مردانه) شاپو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a felt hat that has a stiff, shallow, slightly curled brim and a soft creased crown.

جمله های نمونه

1. Lee Homburg, brother of Adrian Johns, survived after jumping, but suffered serious burns.
[ترجمه گوگل]لی هامبورگ، برادر آدریان جانز، پس از پریدن زنده ماند، اما دچار سوختگی شدید شد
[ترجمه ترگمان]لی Homburg، برادر آدریان جانز بعد از پریدن جان سالم به در برد، اما دچار سوختگی های جدی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He puts his homburg on and ventures into the blazing heat without glancing back at me.
[ترجمه گوگل]او همبورگ خود را می پوشد و بدون اینکه نگاهی به من نگاه کند وارد گرمای شدید می شود
[ترجمه ترگمان]او بدون اینکه نگاهی به من بیندازد، homburg را در گرمای سوزان می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Homburg, Germany) as an alternative treatment for symptoms of allergic rhinitis.
[ترجمه گوگل]هامبورگ، آلمان) به عنوان یک درمان جایگزین برای علائم رینیت آلرژیک
[ترجمه ترگمان]هامبورگ، آلمان)به عنوان یک درمان جایگزین برای نشانه های حساسیت به حساسیت عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is a Homburg and there is a Borsalino, Here's Bohr mixing it up with royalty.
[ترجمه گوگل]یک هامبورگ و یک بورسالینو وجود دارد، اینجا بور آن را با خانواده سلطنتی مخلوط می کند
[ترجمه ترگمان]یک هامبورگ هست، و یک Borsalino هم هست که آن را با خانواده سلطنتی مخلوط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Count is the gent in the Homburg, on the right of the driver.
[ترجمه گوگل]کنت در هومبورگ، در سمت راست راننده است
[ترجمه ترگمان]طرف راست راننده، طرف راست راننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is in Toronto and its sellers are identified only as Christian M from Bad Homburg, central Germany, and Bernd M from Toronto.
[ترجمه گوگل]این در تورنتو است و فروشندگان آن فقط با نام های کریستین ام از باد هامبورگ، آلمان مرکزی و برند ام از تورنتو شناسایی شده اند
[ترجمه ترگمان]این تیم در تورنتو، مرکز آلمان مرکزی و برند M از تورنتو معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Those that the doctor raised in the tap water in Bad Homburg that has no iron and fed on beef-heart and white worms has no red colour.
[ترجمه گوگل]آنهایی که دکتر در آب لوله کشی باد هومبورگ که آهن ندارد و از قلب گاو و کرم‌های سفید تغذیه می‌کردند، رنگ قرمز ندارند
[ترجمه ترگمان]آن دسته از پزشکان در آب شیر in، که آهن ندارد و از شیر گاو تغذیه می شود، رنگ قرمز ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The semi-industrial test on fine products by Meishan Dressing Plant was carried out with the RP80/25 type high pressure roller mill produced by Homburg Corporation of Germany.
[ترجمه گوگل]آزمایش نیمه صنعتی محصولات مرغوب توسط کارخانه پانسمان میشان با آسیاب غلتکی فشار قوی نوع RP80/25 تولید شرکت هومبورگ آلمان انجام شد
[ترجمه ترگمان]تست نیمه صنعتی محصولات زیبایی توسط کارخانه لباس پوشاندن با نوع RP۸۰ \/ ۲۵ که توسط شرکت هامبورگ آلمان تولید شد، انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• city in germany; soft hat with narrow brim (named after the city)

پیشنهاد کاربران

بپرس