hologram

/ˈhɑːləˌɡræm//ˈhɒləɡræm/

هولوگرام (تصویر یا عکس سه بعدی)، هام نما، عکس برجسته نما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a three-dimensional photograph produced by a laser beam reflected off an object onto film.

جمله های نمونه

1. He added that the missing hologram should have been detected by electronic surveillance.
[ترجمه گوگل]وی افزود: هولوگرام گم شده باید با نظارت الکترونیکی شناسایی می شد
[ترجمه ترگمان]وی افزود که the گم شده باید توسط نظارت الکترونیکی شناسایی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Display the hologram under a strong light for maximum effect.
[ترجمه گوگل]هولوگرام را در زیر نور قوی برای حداکثر اثر نمایش دهید
[ترجمه ترگمان]نمایش hologram تحت یک نور قوی برای حداکثر تاثیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The hologram can be flipped to show the inverse image.
[ترجمه گوگل]هولوگرام را می توان برای نشان دادن تصویر معکوس برگرداند
[ترجمه ترگمان]The را می توان به نمایش گذاشت تا تصویر معکوس را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I spend a half hour at a hologram store.
[ترجمه گوگل]من نیم ساعتی را در یک فروشگاه هولوگرام می گذرانم
[ترجمه ترگمان]نیم ساعت را در یک فروشگاه hologram می گذرانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To achieve real density would require a volume hologram, made from a photorefractive crystal.
[ترجمه گوگل]برای دستیابی به چگالی واقعی نیاز به یک هولوگرام حجمی، ساخته شده از یک کریستال انکساری نوری است
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به چگالی واقعی، نیاز به حجم hologram که از بلور photorefractive ساخته شده است، نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Any piece of the hologram contains the same information as the whole and can reconstruct the entire image.
[ترجمه گوگل]هر قطعه از هولوگرام حاوی اطلاعاتی مشابه کل است و می تواند کل تصویر را بازسازی کند
[ترجمه ترگمان]هر قطعه از the حاوی اطلاعات یک سان در کل است و می تواند کل تصویر را بازسازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This property is responsible for the hologram becoming a popular metaphor for human memory.
[ترجمه گوگل]این ویژگی مسئول تبدیل هولوگرام به استعاره ای محبوب برای حافظه انسان است
[ترجمه ترگمان]این ویژگی مسیول تبدیل شدن hologram به یک استعاره معروف برای حافظه انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Secondly, the hologram has higher diffraction efficiency as the exposure times decrease.
[ترجمه گوگل]ثانیا، هولوگرام با کاهش زمان نوردهی بازده پراش بالاتری دارد
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، hologram کارایی شکست بالاتری را به عنوان زمان قرارگیری در معرض دید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this paper, a method to record rainbow hologram through coherent image converted by liquid crystal light valve (LCLV) is proposed.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، روشی برای ثبت هولوگرام رنگین کمان از طریق تصویر منسجم تبدیل شده توسط شیر نور کریستال مایع (LCLV) پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، روشی برای ثبت hologram رنگین کمان از طریق تصویر منسجم تبدیل به شیر بلور مایع (LCLV)پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Analyzing the difference of atom hologram and optical hologram, we point out that only the laser cooling atoms can satisfy the coherent and diffract conditions required by the hologram technology.
[ترجمه گوگل]با تجزیه و تحلیل تفاوت هولوگرام اتم و هولوگرام نوری، اشاره می کنیم که تنها اتم های خنک کننده لیزری می توانند شرایط منسجم و پراش مورد نیاز فناوری هولوگرام را برآورده کنند
[ترجمه ترگمان]تحلیل اختلاف اتم hologram و hologram نوری، به این نکته اشاره می کنیم که تنها اتم خنک کننده لیزر می تواند شرایط منسجم و diffract مورد نیاز فن آوری hologram را ارضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The property of peak wavelength of slanted reflection hologram grating was discussed.
[ترجمه گوگل]ویژگی پیک طول موج توری هولوگرام بازتابی اریب مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ویژگی طول موج پیک بازتاب slanted در شبکه بازتاب شده مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Color printing, Bass-relief, hologram transfer technologies were adopted.
[ترجمه گوگل]فن آوری های چاپ رنگی، باس برجسته، انتقال هولوگرام به کار گرفته شد
[ترجمه ترگمان]چاپ رنگی، Bass - relief، فن آوری های انتقال hologram اتخاذ شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Specifically disclosed is a photosensitive composition for volume hologram recording characterized by containing a photopolymerizable, volume-expandable compound and a photopolymerization initiator.
[ترجمه گوگل]به طور خاص یک ترکیب حساس به نور برای ضبط هولوگرام حجمی فاش شده است که مشخصه آن حاوی یک ترکیب قابل انبساط با فتوپلیمریزاسیون و یک آغازگر فوتوپلیمریزاسیون است
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، یک ترکیب حساس به نور برای آهنگ ضبط صدا است که با گنجاندن یک ترکیب photopolymerizable، حجم قابل ارتقا حجم و یک گرداننده photopolymerization مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At its right end which incorporates a hologram as a security feature and on the left next to the Shield of the Republic of Cuba, a bar code that customizes each package.
[ترجمه گوگل]در انتهای سمت راست آن که دارای هولوگرام به عنوان یک ویژگی امنیتی است و در سمت چپ در کنار سپر جمهوری کوبا، یک بارکد که هر بسته را سفارشی می کند
[ترجمه ترگمان]در سمت راست آن که شامل یک hologram به عنوان یک ویژگی امنیتی و در سمت چپ در سمت چپ در سمت چپ جمهوری کوبا است، یک کد میله ای که هر بسته را customizes می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] تصویر سه بعدی .
[برق و الکترونیک] هولوگرام ؛ سه بعد نگاشت صفحه ی عکاسی مخصوصی که در سه بعد نگاری ( هولوگرافی) به کار می رود. با ظهور این نگاتیو و نوردهی آن از پشت توسط پرتولیزر گازی و همدوس، تصویری سه بعدی در فضا به دست می آید .
[ریاضیات] تصویر سه بعدی، تصویر لیزری، هولوگرام

انگلیسی به انگلیسی

• three dimensional image
a hologram is a three-dimensional photographic image created by laser beams.

پیشنهاد کاربران

۱. هولوگرام. تصویر تمام نگار ( تصویری سه بعدی که به روش لیزری گرفته می شود )
مثال:
a transparent hologram of my father
یک هولوگرام شفاف از پدرم.
تصویر سه بعدی
hologram ( فیزیک - اپتیک )
واژه مصوب: تمام‏نگاشت
تعریف: صفحۀ عکاسی خاص که در تمام‏نگاری به کار می‏رود و تحت شرایط خاصی تصویر سه‏بعدی ایجاد می‏کند
فرانما ، فرانگار

بپرس