hollowness


معنی: میانگی
معانی دیگر: پوکى، گودى، عدم صمیمیت

جمله های نمونه

1. One month before the deadline we see the hollowness of these promises.
[ترجمه گوگل]یک ماه مانده به ضرب الاجل ما شاهد پوچ بودن این وعده ها هستیم
[ترجمه ترگمان]یک ماه قبل از مهلت، ما توخالی بودن این وعده ها را می بینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. From this hollowness green consumerism springs.
[ترجمه گوگل]از این توخالی مصرف گرایی سبز سرچشمه می گیرد
[ترجمه ترگمان]از این consumerism hollowness سبز، سرچشمه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All of a sudden the hollowness of our triumph over nature hit home with striking effect.
[ترجمه گوگل]ناگهان توخالی پیروزی ما بر طبیعت با اثری چشمگیر به خانه رسید
[ترجمه ترگمان]ناگهان احساس پیروزی ما بر طبیعت چیره شد و با اثر ضربه ای به خانه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was sure there was a hollowness within the two-foot square, compared to the area around it.
[ترجمه گوگل]او مطمئن بود که در مربع دو فوتی، در مقایسه با اطراف آن، گودی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]او مطمئن بود که یک hollowness در داخل دو فوت مربع وجود دارد، در حالیکه مساحت آن در اطراف آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His falsity and hollowness are not just the opposite of the true and the wholesome, but threaten to undermine it.
[ترجمه گوگل]کاذب و توخالی بودن او نه تنها بر خلاف حقیقت و سالم است، بلکه تهدیدی برای تضعیف آن است
[ترجمه ترگمان]falsity و توخالی او دقیقا مخالف حقیقت و سالم نیستند، بلکه تهدیدی برای تضعیف آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Can imagine a hollowness and lonesome library, perhaps a computer, be it is all.
[ترجمه گوگل]آیا می توان یک کتابخانه توخالی و تنها، شاید یک کامپیوتر را تصور کرد
[ترجمه ترگمان]می تواند یک کتابخانه کوچک و خلوت را تصور کند، شاید یک کامپیوتر، باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The hollowness in slight of hand.
[ترجمه گوگل]توخالی در اندکی دست
[ترجمه ترگمان]تنگی نفس در دست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The writer chose the hollowness fiber filter module of the two kinds of material: Polypropylene Cyanotype (PAN) and Polymer SipHon (PS) to preceded the research.
[ترجمه گوگل]نویسنده، ماژول فیلتر فیبر توخالی از دو نوع ماده را انتخاب کرد: سیانوتیپ پلی پروپیلن (PAN) و پلیمر سیفون (PS) قبل از تحقیق
[ترجمه ترگمان]نویسنده یک مدل فیلتر فیبر نوری دو نوع ماده را انتخاب کرد: Polypropylene Cyanotype (PAN)و Polymer Polymer (PS)تا قبل از پژوهش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Appropriate establish at edge of hollowness ground, water or building by.
[ترجمه گوگل]ایجاد مناسب در لبه توخالی زمین، آب یا ساختمان توسط
[ترجمه ترگمان]مناسب ایجاد شده در لبه زمین، آب و یا ساختمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The aching hollowness in sleight of hand.
[ترجمه گوگل]توخالی دردناک در دست
[ترجمه ترگمان]فضای دردناک تردستی در دست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The inner hollowness and self-loathing frustration impose Darl an alter ego or a duality, namely, the victimized and the victimizer.
[ترجمه گوگل]توخالی درونی و ناامیدی از خود بیزاری، دارل را یک آلتر ایگو یا یک دوگانگی، یعنی قربانی و قربانی، تحمیل می کند
[ترجمه ترگمان]خلا درونی و سرخوردگی از خود بیزاری باعث می شود که شخصیت تغییر یافته یا دوگانگی نام داشته باشد، یعنی قربانی و قربانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Recognize that hollowness; only you can fill it up.
[ترجمه گوگل]آن توخالی را تشخیص دهید فقط شما می توانید آن را پر کنید
[ترجمه ترگمان]اون hollowness رو می شناسی فقط میتونی پرش کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But the motivation behind it was an earnest bitterness at the hollowness of success.
[ترجمه گوگل]اما انگیزه پشت آن تلخی جدی در توخالی موفقیت بود
[ترجمه ترگمان]اما انگیزه ای که پشت آن بود، تلخی earnest بود که توخالی بودن را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is irresistible forces in your mind, like inexhaustible sorrow accompanying wandering, like immeasurable hollowness after jocundity .
[ترجمه گوگل]این نیروهای مقاومت ناپذیری در ذهن شماست، مانند اندوه پایان ناپذیری که با سرگردانی همراه است، مانند توخالی بی‌اندازه پس از شوخ طبعی
[ترجمه ترگمان]نیروی مقاومت ناپذیر در ذهن شما، مانند اندوهی بی پایان که پس از jocundity بی پایان به گردش می رود، مقاومت ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میانگی (اسم)
mediocrity, hollowness

انگلیسی به انگلیسی

• emptiness; quality of being concave; meaninglessness, worthlessness

پیشنهاد کاربران

بپرس