1. holistic health care
بهداشت همادین
2. My doctor takes a holistic approach to disease.
[ترجمه گوگل]دکتر من رویکردی جامع به بیماری دارد
[ترجمه ترگمان]پزشک من یک رویکرد جامع نسبت به بیماری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Ecological problems usually require holistic solutions.
[ترجمه گوگل]مشکلات زیست محیطی معمولاً به راه حل های جامع نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]مشکلات زیست محیطی معمولا نیازمند راه حل های جامع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She took her son to holistic and psychic healers.
[ترجمه گوگل]او پسرش را نزد شفا دهندگان کلی نگر و روانی برد
[ترجمه ترگمان]او پسرش را به طبیبان سنتی و روانی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The second axiom of holistic medicine is that each person is unique and each program must be individualized.
[ترجمه گوگل]دومین اصل طب کل نگر این است که هر فرد منحصر به فرد است و هر برنامه باید فردی باشد
[ترجمه ترگمان]اصل کلی طب جامع این است که هر فرد منحصر به فرد است و هر برنامه باید فردی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We are developing a holistic model of nursing care directly based on Maslow's hierarchy of needs.
[ترجمه گوگل]ما در حال توسعه یک مدل کل نگر از مراقبت پرستاری هستیم که مستقیماً بر اساس سلسله مراتب نیازهای مزلو است
[ترجمه ترگمان]ما در حال توسعه یک مدل جامع از مراقبت های پرستاری است که مستقیما بر مبنای سلسله مراتب نیازهای مزلو می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The philosophy of homeopathy is based on the holistic idea that the mental and physical realms are inseparable.
[ترجمه گوگل]فلسفه هومیوپاتی مبتنی بر این ایده کل نگر است که قلمرو ذهنی و جسمی جدایی ناپذیر هستند
[ترجمه ترگمان]فلسفه of بر این ایده جامع استوار است که قلمرو ذهنی و ذهنی جدایی ناپذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The course aims to develop in students a holistic approach to design.
[ترجمه گوگل]هدف این دوره ایجاد رویکردی جامع برای طراحی در دانشجویان است
[ترجمه ترگمان]هدف از این دوره توسعه در دانش آموزان یک رویکرد جامع برای طراحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. That can not be promised here, though a holistic perspective is taken on literary stylistics in addressing science fiction.
[ترجمه گوگل]در اینجا نمی توان این قول را داد، اگرچه در پرداختن به داستان های علمی تخیلی، دیدگاهی کل نگر در سبک شناسی ادبی اتخاذ شده است
[ترجمه ترگمان]این موضوع را نمی توان در اینجا به شما وعده داد، اگرچه یک دیدگاه جامع بر سبک شناسی ادبی در پرداختن به داستان علمی تخیلی صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They give a more holistic understanding than resources such as reference manuals, which emphasize syntax and rules.
[ترجمه گوگل]آنها درک جامع تری نسبت به منابعی مانند کتابچه راهنمای مرجع، که بر نحو و قوانین تأکید دارند، ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها درک جامع تری نسبت به منابعی مانند راهنمای مرجع، که بر نحو و قواعد تاکید دارند، ارایه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Holistic aromatherapy, in common with other holistic therapies, demands a great deal of commitment from yourself.
[ترجمه گوگل]آروماتراپی کل نگر، مشابه با سایر درمان های جامع، تعهد زیادی از شما می طلبد
[ترجمه ترگمان]aromatherapy جامع، که با درمان های جامع دیگر مشترک است، نیازمند تعهد بسیار زیادی از خودتان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The various techniques within the holistic orientation bear witness that the bodymind is a balanced system of energy.
[ترجمه گوگل]تکنیک های مختلف در جهت گیری کل نگر گواه این است که ذهن بدن یک سیستم متعادل از انرژی است
[ترجمه ترگمان]تکنیک های مختلف درون جهت گیری کل نگرانه، شاهد هستند که the یک سیستم متعادل از انرژی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Also it promotes that holistic sense of the whole of life's experience being brought into harmony, including the discords.
[ترجمه گوگل]همچنین آن حس کل نگر از کل تجربه زندگی که در هماهنگی قرار می گیرد، از جمله اختلافات را ترویج می کند
[ترجمه ترگمان]هم چنین آن حس جامع کل تجربه زندگی را به هماهنگی، از جمله ناهماهنگی صداها، ارتقا می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. As another example of its long-standing holistic view of quality management, Motorola has extended this same focus to its non-manufacturing areas.
[ترجمه گوگل]موتورولا به عنوان نمونه دیگری از دیدگاه جامع دیرینه خود از مدیریت کیفیت، همین تمرکز را به حوزه های غیر تولیدی خود نیز گسترش داده است
[ترجمه ترگمان]موتورولا به عنوان نمونه دیگری از دیدگاه جامع - از مدیریت کیفیت، همین تمرکز را بر مناطق غیر تولیدی خود گسترش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید