holiness

/ˈhoʊlɪnəs//ˈhəʊlɪnəs/

معنی: قدوسیت، تقدس، پرهیز کاری، لقب پاپ، حضرت
معانی دیگر: پارسایی، سپنتایی، (h بزرگ - با : his یا your) عنوان پاپ اعظم: حضرت، بلندجاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition or quality of being holy; sanctity.
مشابه: grace, sanctity

(2) تعریف: (cap.) used as a title for the pope.

جمله های نمونه

1. the holiness of that place
مقدس بودن آن مکان

2. We were immediately struck by this city's holiness.
[ترجمه گوگل]ما بلافاصله تحت تأثیر قداست این شهر قرار گرفتیم
[ترجمه ترگمان]بلافاصله از تقدس این شهر به حیرت افتاده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They worship dreams Holiness in art, ritual, entertainment.
[ترجمه گوگل]آنها تقدس رویاها را در هنر، آیین، سرگرمی می پرستند
[ترجمه ترگمان]آن ها dreams را در هنر، مراسم، سرگرمی و سرگرمی پرستش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This temple is a place of great holiness for the religion's followers.
[ترجمه گوگل]این معبد برای پیروان این دین مکان مقدسی است
[ترجمه ترگمان]این معبد مکان تقدس بزرگ برای پیروان دین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The island has an intangible quality of holiness.
[ترجمه گوگل]این جزیره دارای کیفیت ناملموسی از تقدس است
[ترجمه ترگمان]این جزیره کیفیت نامشهود تقدس را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Vegetarian monks striving for holiness gladly take on most of the nasty work.
[ترجمه گوگل]راهبان گیاهخواری که برای تقدس تلاش می کنند، بیشتر کارهای زشت را با کمال میل انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]راهبان گیاه خواران که در حال تلاش برای تقدس هستند، با کمال میل بیشتر کاره ای زننده را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Here is the stuff of revivalism, holiness movements, tight church membership requirements and, taken to extremes, exclusive cults.
[ترجمه گوگل]در اینجا چیزهای احیاگری، جنبش های قداست، الزامات سخت عضویت در کلیسا و، به افراط، فرقه های انحصاری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در اینجا مسائل مربوط به تقدس، جنبش های تقدس، نیازمندی های عضویت محدود کلیسا و به افراط گرایانه و cults منحصر به فرد گفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An aura of holiness and specialness also surrounds stories of the birth and early childhood of psychoanalyst and family therapist Craig Fouassis.
[ترجمه گوگل]هاله ای از تقدس و خاص بودن نیز داستان های تولد و اوایل کودکی روانکاو و درمانگر خانواده کریگ فواسیس را احاطه کرده است
[ترجمه ترگمان]هاله تقدس و specialness نیز در برگیرنده داستان های تولد و اوایل دوران کودکی روانکاو و درمانگر خانواده کریگ Fouassis می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The other striking contrast is between holiness and sinfulness.
[ترجمه گوگل]تضاد قابل توجه دیگر بین تقدس و گناه است
[ترجمه ترگمان]تضاد قابل توجه دیگر میان تقدس و گناه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. People will come to comprehend the holiness of it and take their hats off as in church.
[ترجمه گوگل]مردم خواهند آمد تا قداست آن را درک کنند و مانند کلیسا کلاه از سر بردارند
[ترجمه ترگمان]مردم می آیند تا تقدس را درک کنند و کلاهشان را مثل کلیسا بیرون بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Other forms of holiness - that of the virgin and the ascetic - were assimilated to martyrdom.
[ترجمه گوگل]اشکال دیگر تقدس - باکره و زاهد - با شهادت ادغام شد
[ترجمه ترگمان]اشکال دیگر تقدس - که آن باکره و the - در برابر شهادت قرار گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thus our work assumes a kind of holiness that permeates even the most ordinary of everyday activities.
[ترجمه گوگل]بنابراین کار ما نوعی قداست را به خود می گیرد که حتی در معمولی ترین فعالیت های روزمره نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان]از این رو، کار ما نوعی تقدس فرض می کند که حتی در عادی ترین فعالیت های روزمره نیز نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The recognition that exceptional holiness and spirituality continue to manifest themselves in our own time is also a central pentecostal conviction.
[ترجمه گوگل]تشخیص اینکه تقدس و معنویت استثنایی همچنان در زمان ما خود را نشان می دهد نیز یک اعتقاد اصلی پنطیکاستی است
[ترجمه ترگمان]این شناخت که تقدس و معنویت استثنایی به ظهور خود در زمان خود ادامه می دهند نیز یک محکومیت pentecostal مرکزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her intelligence and holiness so impressed the sisters that they elected her bursar at the age of fourteen.
[ترجمه گوگل]هوش و قداست او چنان خواهران را تحت تأثیر قرار داد که در چهارده سالگی بورسیه او را انتخاب کردند
[ترجمه ترگمان]هوش و تقدس او این دوخواهر را چنان تحت تاثیر قرار داد که او را در سن ۱۴ سالگی به عنوان bursar انتخاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قدوسیت (اسم)
spiritualty, honesty, halidome, holiness, sainthood, saintship

تقدس (اسم)
holiness, sainthood, sanctity, sanctimony, venerability

پرهیزکاری (اسم)
virtue, holiness, sanctity

لقب پاپ (اسم)
holiness

حضرت (اسم)
honor, honour, majesty, excellency, holiness, sainthood

انگلیسی به انگلیسی

• sacredness, divinity, quality of being holy
holiness is the state or quality of being holy.
you use expressions such as your holiness and his holiness to address or refer to the pope or to leaders of some other religions.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : holiness
✅️ صفت ( adjective ) : holy
✅️ قید ( adverb ) : holily
اگه برای ترجمه ی داستانه و یه خانم رو holiness بگن فک کنم بتونین از کلمه ی قدیسه استفاده کنین چون چیزای دیگه یکم بی معنی میشن تو جمله مثلا نمیشه گفت فرد مقدسو نجات بدین😂😂 یا تقدسو نجات بدین یا حالا. . . باز اگه پیشنهادی داشتین بفرستین🥺🌹
معظم اله
قداست

بپرس