موقعیت یا رویدادی که باعث تاخیر یا انسداد می شود.
مثال؛
اسم/ جرمی که در آن یک نفر یا گروهی با استفاده از سلاح و تهدید به اعمال خشونت، درخواست پول می کنند، سرقت مسلحانه
... [مشاهده متن کامل]
وقفه، توقیف، سرقت مسلحانه، گیر، گیر کردگی، تعویق، تاخیر، بازداری، جلوگیری، ممانعت، ( عامیانه ) گرانفروشی، مغبون سازی، به رخ کشیدن، ( شیمی - تقطیر ) میزان آب باقیمانده
holdup ( اقتصاد )
واژه مصوب: مخمصه
تعریف: شرایطی که در آن یک طرف در یک رابطۀ قراردادی با طرف دیگر چنان آسیب پذیر است که در شرایط بروز اختلاف یا بحران راه برون رفتی ندارد
واژه مصوب: مخمصه
تعریف: شرایطی که در آن یک طرف در یک رابطۀ قراردادی با طرف دیگر چنان آسیب پذیر است که در شرایط بروز اختلاف یا بحران راه برون رفتی ندارد