holdfast

/ˈholˌfæst//ˈholˌfæst/

معنی: بند، گیره، قلاب، گیر، چفت، میخ
معانی دیگر: محکم نگهداری، سخت نگهداری، (وسیله یا ابزار برای نگهداشتن یا محکم کردن چیزی در جای خود) گیره، پیچ، گیرک، عقربک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any device used to attach a thing to a surface, such as a clamp, nail, or hook.

(2) تعریف: a rootlike or suckerlike plant structure, esp. of certain seaweeds, by which the plant attaches itself to a solid surface.

جمله های نمونه

1. Tom Holdfast sighed, and sat, and called for coffee from Loretta on his intercom.
[ترجمه گوگل]تام هولدفاست آهی کشید و نشست و از لورتا با تلفن خود برای قهوه خواست
[ترجمه ترگمان]تام holdfast اهی کشید و نشست و قهوه را از طرف لورتا صدا زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Thanks to some chicanery courtesy of Sebulba, Holdfast also piloted one of the largest fireballs in the race .
[ترجمه گوگل]هولدفست به لطف برخی از شیطنت‌های سبولبا، یکی از بزرگترین توپ‌های آتشین مسابقه را نیز هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]با تشکر از some chicanery، holdfast یکی از بزرگ ترین fireballs را در این مسابقه هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Brag is a good dog, but Holdfast is a better.
[ترجمه گوگل]براگ سگ خوبی است، اما هولدفاست بهتر است
[ترجمه ترگمان]Brag سگ خوبی است، اما holdfast یک سگ خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A knight could have a small holdfast and garrison of men-at-arms.
[ترجمه گوگل]یک شوالیه می توانست یک نگهدارنده کوچک و پادگانی از افراد مسلح داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یه شوالیه می تونه یه پست نظامی و پادگان نظامی داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At this discouragement there seemed, even to her holdfast nature, no way out.
[ترجمه گوگل]با این دلسردی، به نظر می رسید، حتی برای طبیعت محکم او، هیچ راهی برای خروج وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که در این یاس و نومیدی، حتی در طبیعت her، راهی برای خروج نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No nourishment is provided through the holdfast.
[ترجمه گوگل]هیچ غذایی از طریق نگهدارنده تامین نمی شود
[ترجمه ترگمان]No از طریق the تامین نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Holdfast ( hapteron ) In algae, the cell or organ attaches the plant to the substrate.
[ترجمه گوگل]Holdfast (هاپترون) در جلبک ها، سلول یا اندام گیاه را به بستر می چسباند
[ترجمه ترگمان](hapteron)در جلبک ها، سلول و یا اعضای بدن گیاه را به زیر لایه متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. According to the changes of holdfast occurred in the course of growth and development, M. pyrifera may be divided into four adhesion stages:egg sac, rhizoid hairs, adhesive disc and rhizoid.
[ترجمه گوگل]با توجه به تغییرات نگهدارنده در دوره رشد و نمو، M pyrifera را می توان به چهار مرحله چسبندگی تقسیم کرد: کیسه تخم مرغ، موهای ریزوئید، دیسک چسبنده و ریزوئید
[ترجمه ترگمان]با توجه به تغییرات of در دوره رشد و توسعه، م pyrifera را می توان به چهار مرحله چسبندگی تقسیم کرد: کیسه تخم، تار مویی، دیسک چسب و rhizoid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Holdfast ( hapteron ) In algae, the cell or organ that attaches the plant to the substrate.
[ترجمه گوگل]Holdfast (هاپترون) در جلبک، سلول یا اندامی است که گیاه را به بستر متصل می کند
[ترجمه ترگمان]holdfast (hapteron)در جلبک ها، سلول یا عضوی که گیاه را به زیر لایه متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusions The ruptured inferior lacrimal canaliculus anastomosis with silica gel collapsible bulb as holdfast tames out easily and successfully. The effect is good.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری آناستوموز کانال اشکی تحتانی پاره شده با لامپ جمع شونده سیلیکاژل به عنوان نگهدارنده به راحتی و با موفقیت رام می شود اثر خوب است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: پارگی فشاری استخوان اشکی canaliculus anastomosis با ژل سیلیکا قابل جمع شدن holdfast به آسانی و با موفقیت انجام می شود تاثیرش خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To discuss the effect of ruptured inferior lacrimal canaliculus anastomosis with silica gel collapsible bulb as holdfast .
[ترجمه گوگل]هدف بحث در مورد اثر آناستوموز کانال اشکی تحتانی پاره شده با لامپ جمع شونده سیلیکاژل به عنوان نگهدارنده
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد تاثیر of inferior lacrimal canaliculus با ژل silica collapsible به عنوان holdfast
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stipe In the more highly differentiated Phaeophyta (brown algae), such as wracks and kelps, the stalk between the holdfast and the blade.
[ترجمه گوگل]استیپ در Phaeophyta (جلبک قهوه ای) بسیار متمایزتر، مانند wracks و kelps، ساقه بین نگهدارنده و تیغه
[ترجمه ترگمان]Stipe در the differentiated (جلبک قهوه ای)، مانند wracks و kelps، ساقه بین the و تیغه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A little walk and I'll be home, I'll be back with Tommen, in my own chambers inside Maegor's Holdfast.
[ترجمه گوگل]کمی پیاده روی و من به خانه خواهم آمد، من با تامن برمی گردم، در اتاق های خودم در Maegor's Holdfast
[ترجمه ترگمان]یک پیاده روی کوچک و من به خانه بر می گردم، با تامن، در اتاق خودم، در اتاق خودم، در اتاق خودم هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is anchored to the ocean floor by a root-like structure called a holdfast.
[ترجمه گوگل]توسط ساختار ریشه مانندی به نام نگهدارنده به کف اقیانوس متصل می شود
[ترجمه ترگمان]آن با یک ساختار ریشه ای به نام holdfast در کف اقیانوس لنگر انداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Filial piety towards parents, is that to which we should holdfast.
[ترجمه گوگل]فرزندسالاری نسبت به پدر و مادر آن چیزی است که باید بدان تمسک کنیم
[ترجمه ترگمان]تقوا Filial نسبت به پدر و مادر، این است که ما باید از which استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بند (اسم)
fit, article, articulation, joint, link, bind, bond, clause, provision, snare, segment, levee, facet, hinge, line, dyke, dike, paragraph, dam, wristband, tie, frenum, clamp, binder, sling, fastening, manacle, weir, canto, ligation, commissure, ligature, noose, facia, fascia, funiculus, joggle, holdback, holdfast, internode, ligament, proviso, stanza, trawl

گیره (اسم)
pin, bend, retainer, nip, becket, clamp, pincer, cleat, pawl, tach, tache, jaw, detent, dog, trigger, holdfast

قلاب (اسم)
link, grapnel, grappling, fish hook, hank, bracket, hook, clasp, pullback, buckle, tach, tache, gib, staple, creel, crampon, hamulus, grapple, frog, trigger, holdfast, pennant

گیر (اسم)
scrape, fix, entanglement, hitch, trap, obstacle, impediment, bug, gripe, impasse, snag, embroglio, holdback, holdfast, kink, tanglement

چفت (اسم)
snap, latch, hasp, lid, fastening, fastener, doorknob, trellis, snick, holdfast

میخ (اسم)
pin, peg, nail, holdfast, spike

تخصصی

[زمین شناسی] نگهدارنده عامل نگه دارنده یا حفظ کننده مانند یک ساختار ریشه مانند که پایه بسیاری از جلبک ها به وسیله آن به جسم جامد غوطه ور در آب متصل شده اند. هر ساختاری در انتهای یک ستون سوسنی شکل که به عنوان عامل ثابت نگه دارنده عمل می کند و یا ساختار استوانه ای چندگانه و یا کروی که ساختار سوسنی شکل یا کاسه گل مزبور را به قسمتی از جداره بیرونی گیاه می چسباند.

انگلیسی به انگلیسی

• device that holds or secures an object in place; hook; clamp; (botany) branching or conical body that attaches seaweed or other aquatic plant to the surface; strong solid grasp

پیشنهاد کاربران

holdfast ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: چسبانه 2
تعریف: عضوی در برخی از آبزیان که آبزی را به بستر می چسباند
سفت و سخت گرفتن , شدیدا اعمال کردن
فعل: hold fast to sth
to keep believing strongly in something = اعتقاد راسخ داشتن به چیزی
پناهگاه
به چیزی پایبند ماندن، روی چیزی پافشاری کردن، به چیزی وفادار ماندن
اقامتگاه، منزل
قدرتمند
یک عضو ساقه ای شکل که توسط آن یک جلبک یا دیگر گیاهان یا حیوانات آبی ساده به یک بستر متصل است

بپرس