• (2)تعریف: one who owns or has the use of something. • مشابه: possessor
جمله های نمونه
1. carbon holder
پایه ی زغال (لامپ جرقه زن)،انبر زغالی
2. cigarette holder
چوب سیگار،مشتوک
3. a degree holder
دارنده ی مدرک دانشگاهی
4. Sotomayor, the Cuban holder of the world high jump record, cleared 36 metres.
[ترجمه گوگل]سوتومایور، دارنده کوبایی رکورد پرش ارتفاع جهان، 36 متر را پشت سر گذاشت [ترجمه ترگمان]سوتومایور، دارنده Cuban کوبایی در رکورد پرش ارتفاع جهان، ۳۶ متر را تمیز کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The holder of the office of chairman is reponsible for arranging meetings.
[ترجمه گوگل]مسئول تنظیم جلسات بر عهده دارنده دفتر رئیس است [ترجمه ترگمان]دارنده دفتر رئیس برای ترتیب دادن جلسات برنامه ریزی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The lease entitles the holder to use the buildings and any land attached thereto.
[ترجمه گوگل]اجاره به دارنده این حق را می دهد که از ساختمان ها و هر زمین متصل به آن استفاده کند [ترجمه ترگمان]اجاره به دارنده حق استفاده از ساختمان ها و هر زمین متصل به آن را می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The holder of the office of chairman is responsible for arranging meeting.
[ترجمه مجید] مسوول دفتر رییس، برنامه ریزی جلسات را عهده دار است.
|
[ترجمه گوگل]مسئول تشکیل جلسه بر عهده دارنده دفتر رئیس می باشد [ترجمه ترگمان]دارنده دفتر رئیس مسئول ترتیب دادن جلسه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The holder has slots for 100 CDs.
[ترجمه گوگل]نگهدارنده دارای شکاف هایی برای 100 سی دی است [ترجمه ترگمان]این دارنده ۱۰۰ سی دی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She wondered why the previous job holder had left.
[ترجمه گوگل]او تعجب کرد که چرا صاحب شغل قبلی آنجا را ترک کرده است [ترجمه ترگمان]او در عجب بود که چرا سابقه قبلی این کار را ترک کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Debenture holder has priority over ordinary shareholder.
[ترجمه گوگل]دارنده اوراق قرضه نسبت به سهامدار عادی اولویت دارد [ترجمه ترگمان]دارنده کارت امتیازی نسبت به سهامداران معمولی اولویت دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The job holder will be on probation for the space of six months.
[ترجمه گوگل]صاحب شغل به مدت شش ماه در حالت آزمایشی خواهد بود [ترجمه ترگمان]این نگهدارنده شغل برای مدت شش ماه به قید ضمانت آزاد خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The job endows its holder with great prestige.
[ترجمه گوگل]این شغل به صاحب خود اعتبار زیادی می بخشد [ترجمه ترگمان]این کار به دارنده آن پرستیژ فوق العاده می بخشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A loan stock holder is not hampered by such restrictions if his loan stock is not paid on the due date.
[ترجمه گوگل]اگر سهام وام او در تاریخ سررسید پرداخت نشود، چنین محدودیتهایی مانعی برای دارنده سهام وام نخواهد داشت [ترجمه ترگمان]اگر سهام وام او به تاریخ سررسید پرداخت نشود، یک دارنده سهام با چنین محدودیت هایی روبرو نخواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Solov had given Holder sixteen bars of music to improvise to, and the dancer grabbed at the opportunity.
[ترجمه گوگل]سولوف به هولدر شانزده میله موسیقی داده بود تا بداهه نوازی کند و رقصنده فرصت را چنگ زد [ترجمه ترگمان]Solov به هولدر شانزده قطعه موسیقی داده بود تا بالبداهه بنوازد، و رقاص این فرصت را مغتنم شمرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• person or thing that holds; owner, occupier, possessor a holder is a container for putting objects in or keeping them in position. a holder is also someone who owns, controls, or has something.
پیشنهاد کاربران
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کِلگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kelgar • ⚫ آمیخته از: کِل ( همریشه با hold ) و �گر� ( er ) • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند: ... [مشاهده متن کامل]
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیب سلطانی • ⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.
برگزار کننده
یعنی اختلاس کننده
معتقد، باورمند
عهده دار
سهامدار
کسی که اون وسیله رو نگه میداره یعنی نگهدارنده اون شئ یا همون صاحبش