holdall

/ˈhoʊldɔːl//ˈhəʊldɔːl/

(انگلیس) کیسه ی سفر (که لباس و غیره در آن می گذارند)، انبان، ساک (مسافرتی)، جعبه هزار پیشه، جعبه اسباب های مختلف

جمله های نمونه

1. He returned to his room and pulled his holdall out from under the bed.
[ترجمه گوگل]به اتاقش برگشت و چمدانش را از زیر تخت بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]دوباره به اتاق خود برگشت و جعبه holdall را از زیر تخت بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She took the Geiger-Muller counter from the holdall but couldn't get a reading from around the seal of the door.
[ترجمه گوگل]او پیشخوان گایگر مولر را از روی هولد گرفت اما نتوانست از اطراف مهر و موم درب چیزی را بگیرد
[ترجمه ترگمان]او پیشخوان Geiger جعبه را از پیش گرفت، اما نمی توانست از پشت در کتاب خواندن را بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He picked up his brown holdall.
[ترجمه گوگل]چمدان قهوه ای اش را برداشت
[ترجمه ترگمان]جعبه قهوه ای his را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Robyn dumped her holdall on to the floor and sank on to one of the chintzy sofas.
[ترجمه گوگل]رابین چمدانش را روی زمین انداخت و روی یکی از مبل های شیک فرو رفت
[ترجمه ترگمان]روبین جعبه holdall را روی زمین انداخت و روی یکی از کاناپه های chintzy ولو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I tucked the binoculars into the holdall again and without any sensible plans wandered back towards the dining car.
[ترجمه گوگل]دوباره دوربین دوچشمی را داخل هولد گذاشتم و بدون هیچ برنامه ریزی منطقی به سمت ماشین غذاخوری برگشتم
[ترجمه ترگمان]دوربین را دوباره در جعبه پیش گذاشتم و بدون هیچ نقشه منطقی به طرف ماشین ناهار خوری راه افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He put his tennis clothes in a small holdall and went down to the front door.
[ترجمه گوگل]لباس‌های تنیس‌اش را در یک قفسه کوچک گذاشت و به سمت در رفت
[ترجمه ترگمان]لباس هایش را در جعبه کوچکی گذاشت و به سمت در جلویی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Evoking the authentic feel of a vintage traveling holdall, the Josie bag is rendered in Italy from rugged tumbled leather and flowery etched hardware for a subtle Western feel.
[ترجمه گوگل]کیف Josie که حس اصیل یک چمدان مسافرتی قدیمی را القا می‌کند، در ایتالیا از چرم ناهموار و سخت‌افزار حکاکی شده گلدار برای حسی لطیف غربی رندر شده است
[ترجمه ترگمان]کیسه Josie در ایتالیا از چرم ناهموار و hardware حکاکی شده برای یک حس غربی ظریف ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He pulled his holdall straight to the door to the lift.
[ترجمه گوگل]چمدانش را مستقیم به سمت در آسانسور کشید
[ترجمه ترگمان]دستش را به طرف در برد تا بلند شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You need instruct your assistant to holdall calls except emergencies until the end of your appointment.
[ترجمه گوگل]باید به دستیار خود دستور دهید تا تماس‌ها را به جز مواقع اضطراری تا پایان قرارتان حفظ کند
[ترجمه ترگمان]شما باید به دستیار خود دستور دهید تا به غیر از موارد اضطراری تا پایان قرار ملاقات تماس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Foldaway slippers for the flight are tucked away in a holdall with disposable nappies and sick tablets.
[ترجمه گوگل]دمپایی های تاشو برای پرواز در یک هولد با پوشک های یکبار مصرف و قرص های بیمار قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]کفش های Foldaway برای پرواز در a با پوشک و قرص های بیمار دور انداخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was in a baby buggy and beside him was holdall containing clothes, bottles and baby wipes.
[ترجمه گوگل]او در یک کالسکه کودک بود و در کنارش یک هولد حاوی لباس، بطری و دستمال مرطوب کودک بود
[ترجمه ترگمان]او در درشکه بچه بود و در کنار او جعبه ای بود که محتوی لباس ها، بطری ها و دستمال های بچه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was wearing a brown leather jacket, black jeans and was carrying in a blue holdall.
[ترجمه گوگل]او یک کت چرمی قهوه ای، شلوار جین مشکی پوشیده بود و یک هولد آبی به تن داشت
[ترجمه ترگمان]او یک کت چرم قهوه ای پوشیده بود و شلوار جین سیاهی پوشیده بود و لباس آبی رنگی به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After jumping nimbly from the freight car she closed the door, picked up her holdall, and hurried towards the fence.
[ترجمه گوگل]پس از پریدن سریع از واگن باری، در را بست، چمدانش را برداشت و با عجله به سمت حصار رفت
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه از واگن باری پایین جست، در را بست و جعبه holdall را برداشت و با عجله به طرف حصار رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He thought he was getting an Olympus Trip camera and holdall - as advertised in the catalogue - for a bargain £
[ترجمه گوگل]او فکر می‌کرد که دارد یک دوربین Olympus Trip و یک نگهدارنده - همانطور که در کاتالوگ تبلیغ می‌شود - با قیمتی مقرون به صرفه می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که یک دوربین سفری و holdall - همان طور که در کاتالوگ تبلیغ شده بود - برای یک چانه به فروش برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• travel bag, pack (for holding clothes, etc.)
a holdall is a large bag in which you put clothes and other things when you are going away from home.

پیشنهاد کاربران

noun - countable :
ساک سفری ( ساک بزرگی که به هنگام مسافرت برای قرار دادن لباس ها و سایر الزامات سفر و حمل و نقل آنها، از آن استفاده می شود. )
به عنوان مثال:
He picked up his two black holdalls and went out on to the platform to watch the train pull into the station
holdall
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/holdall
ساک ورزشی = duffle bag
ساک سفری

بپرس