معطل کردن کسی
To detain someone
She held me up for an hour
اون ( دختر ) منو یکساعت معطل کرد
دزدیدن کسی
To rob someone
There's the man who held up that old
woman
یه مردی هست که اون زن پیر رو دزدید
اون ( دختر ) منو یکساعت معطل کرد
دزدیدن کسی
یه مردی هست که اون زن پیر رو دزدید
کسی یا چیزی را به عقب انداختن یا به تاخیر انداختن