معنی: حاکی بودن از، بسط یافتنمعانی دیگر: 1- دوام آوردن، ادامه دادن، تسلیم نشدن 2- پیشنهاد کردن، عرضه داشتن 3- (عامیانه) دبه کردن، زیر قول و قرار زدن، خودداری کردن از، دوام آوردن، استقامت کردن، خودداری از بازی
• (1)تعریف: to refuse to comply until conditions are more favorable. • مترادف: sit tight, stand pat • متضاد: capitulate, submit • مشابه: tough it out, withhold
• (2)تعریف: to continue to last; persist; persevere. • مترادف: persevere, persist, stand • متضاد: yield • مشابه: carry on, hang on, wear
اسم ( noun )
• (1)تعریف: the act or an instance of holding out.
• (2)تعریف: a person who continues to refuse to agree, participate, or yield.
- players who are holdouts for bigger contracts
[ترجمه گوگل] بازیکنانی که منتظر قراردادهای بزرگتر هستند [ترجمه ترگمان] players که به خاطر قراردادهای بزرگ تر بازی می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. They won't be able to hold out much longer under this sort of bombardment.
[ترجمه گوگل]آنها نمی توانند بیشتر از این تحت این نوع بمباران مقاومت کنند [ترجمه ترگمان]آن ها قادر نخواهند بود مدت زیادی تحت این نوع بمباران مقاومت کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He tried to hold out for higher paying by rejecting signature to the contract.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با رد امضای قرارداد، دستمزد بیشتری را دریافت کند [ترجمه ترگمان]او تلاش کرد تا با رد کردن امضای قرارداد، حقوق بیشتری پرداخت کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Hold out your hands with your palms facing downwards.
[ترجمه سارا محرابی] کف دستت را به سمت پایین بگیر یا کف دستت را به سمت پایین نگه دار
|
[ترجمه گوگل]دست های خود را طوری دراز کنید که کف دست ها رو به پایین باشد [ترجمه ترگمان]دسته ات رو با کف دستت بگیر که رو به پایین قرار داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He seems to hold out no hope of success.
[ترجمه سید عباس حسینی] به نظر می رسد او دیگر هیچ امیدی به موفقیت ندارد. ( hold out به ادامه داشتن امید اشاره داره . )
|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او هیچ امیدی به موفقیت ندارد [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او هیچ امیدی به موفقیت ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Doctors hold out little hope of her recovering.
[ترجمه سید عباس حسینی] پزشکان هنوز امید کمی به بهبودی او دارند. ( hold out به ادامه دار بودن امید اشاره داره . )
|
[ترجمه گوگل]پزشکان امید چندانی به بهبودی او ندارند [ترجمه ترگمان]پزشکان امیدوارند که او بهبود یابد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I don't hold out much hope of finding a buyer.
[ترجمه سید عباس حسینی] من دیگر زیاد امیدی به یافتن خریدار ندارم. ( hold out رو در جمله " دیگر " ترجمه کردیم و به ادامه امید اشاره داره . )
|
[ترجمه گوگل]من زیاد امیدی به یافتن خریدار ندارم [ترجمه ترگمان]امید زیادی برای پیدا کردن یک خریدار ندارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Consumer groups still hold out hope that the president will change his mind.
[ترجمه گوگل]گروه های مصرف کننده هنوز امیدوارند که رئیس جمهور نظر خود را تغییر دهد [ترجمه ترگمان]گروه های مصرف کننده هنوز امیدوارند که رئیس جمهور ذهن خود را تغییر دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The forthcoming talks hold out the hope of real arms reductions.
[ترجمه گوگل]مذاکرات آتی امید به کاهش واقعی تسلیحات را ایجاد می کند [ترجمه ترگمان]مذاکرات آینده، امید به کاهش واقعی سلاح را نشان می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He can only hold out a few more weeks.
[ترجمه گوگل]او فقط می تواند چند هفته دیگر مقاومت کند [ترجمه ترگمان] اون فقط میتونه چند هفته دیگه دووم بیاره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I didn't know how much longer I could hold out against their relentless questioning.
[ترجمه گوگل]نمی دانستم تا کی می توانم در برابر پرسش های بی امان آنها مقاومت کنم [ترجمه ترگمان]نمی دانستم تا چه حد ممکن است بتوانم جلوی سوال بی relentless آن ها را بگیرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Tom is likely to hold out for more than 300 pound's price.
[ترجمه گوگل]تام احتمالاً برای قیمت بیش از 300 پوند مقاومت خواهد کرد [ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد تام بیش از ۳۰۰ پوند قیمت دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I can't hold out much hope that the weather will improve.
[ترجمه گوگل]نمی توانم خیلی امیدوار باشم که هوا بهتر شود [ترجمه ترگمان]من نمی تونم امیدوار باشم که هوا رو به بهبود بگذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. 'How long will our fresh water supplies hold out?' captain asked.
[ترجمه گوگل]ذخایر آب شیرین ما تا کی باقی خواهد ماند؟ کاپیتان پرسید [ترجمه ترگمان]این آب جدید چقدر طول میکشه؟ ناخدا پرسید: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We can't hold out against industrialization any longer.
[ترجمه گوگل]ما دیگر نمی توانیم در برابر صنعتی شدن مقاومت کنیم [ترجمه ترگمان]دیگر نمی توانیم جلوی industrialization را بگیریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Some thought they would hold out until Sunday. The realists knew that the game was already up.
[ترجمه گوگل]برخی فکر می کردند تا یکشنبه ادامه خواهند داشت واقع گراها می دانستند که بازی از قبل به پایان رسیده است [ترجمه ترگمان]بعضی ها خیال می کردند که تا یکشنبه بیرون خواهند آمد واقع گرایان می دانستند که این بازی پیش از این آغاز شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. France has been the holdout in trying to negotiate an end to the dispute.
[ترجمه سید عباس حسینی] فرانسه در تلاش برای مذاکره برای پایان دادن به مناقشه ( اختلاف ) مخالف بوده است.
|
[ترجمه گوگل]فرانسه در تلاش برای پایان دادن به مناقشه در مذاکره بوده است [ترجمه ترگمان]فرانسه در تلاش برای مذاکره برای پایان دادن به این مناقشه بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. It's time to shame holdouts like the USA into signing the treaty.
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده است که شرمسارانی مانند ایالات متحده را برای امضای معاهده شرم کنیم [ترجمه ترگمان]زمان شرم holdouts مثل آمریکا در امضای پیمان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. If Torricelli, the last holdout, had supported the amendment, it looked likely to pass.
[ترجمه گوگل]اگر توریچلی، آخرین بازدارنده، از این اصلاحیه حمایت می کرد، به نظر می رسید که این اصلاحیه تصویب شود [ترجمه ترگمان]اگر روشنفکر، آخرین holdout، از این اصلاحیه حمایت می کرد، احتمالا رد می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Cleveland avoided a holdout by Thomas, the highest selected player to come to terms this summer.
[ترجمه گوگل]کلیولند از باز ماندن توماس، بالاترین بازیکن منتخب که تابستان امسال به توافق رسید، اجتناب کرد [ترجمه ترگمان]کلیولند توسط توماس، که بالاترین بازیکن منتخب برای رسیدن به این تابستان بود، اجتناب کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. It can also increase to a certain extent holdout stretch.
[ترجمه گوگل]همچنین می تواند کشش نگهدارنده را تا حدی افزایش دهد [ترجمه ترگمان]همچنین می تواند تا حد معینی گسترش یابد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. The basketball star was a holdout until they offered more money.
[ترجمه سید عباس حسینی] ستاره بسکتبال تا زمانی که پول بیشتری را پیشنهاد نکردند، مخالف بود. ( قرارداد رو امضا نکرد / به تیم نپیوست / بازی نکرد )
|
[ترجمه گوگل]ستاره بسکتبال تا زمانی که پول بیشتری را پیشنهاد نکردند، نگهبان بود [ترجمه ترگمان]این ستاره بسکتبال تا زمانی که پول بیشتری پیشنهاد کردند، یک holdout بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. When you tread pattern is too thin and holdout is too thick causes the ink curing.
[ترجمه گوگل]هنگامی که الگوی آج شما خیلی نازک است و نگهدارنده بیش از حد ضخیم است باعث خشک شدن جوهر می شود [ترجمه ترگمان]وقتی که الگوی tread خیلی باریک است و holdout خیلی ضخیم است، جوهر درمان خیلی ضخیم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. How long will our food supply holdout?
[ترجمه گوگل]عرضه مواد غذایی ما تا چه زمانی متوقف خواهد شد؟ [ترجمه ترگمان]تامین غذای ما چقدر طول می کشد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. Holdout: Resistance to ink absorption of a paper.
[ترجمه گوگل]Holdout: مقاومت در برابر جذب جوهر کاغذ [ترجمه ترگمان]holdout: مقاومت در برابر جذب مرکب یک کاغذ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. Their star pitcher was a holdout for six weeks.
[ترجمه گوگل]پارچ ستاره آنها به مدت شش هفته محفوظ ماند [ترجمه ترگمان]pitcher Their برای شش هفته a بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. Transfer card printing and membership card when heating compression(Sentence dictionary), heated holdout binders melting and substrate bonded.
[ترجمه گوگل]چاپ کارت انتقال و کارت عضویت در هنگام فشرده سازی گرمایش (فرهنگ لغت جملات)، ذوب چسب های نگهدارنده گرم شده و چسباندن بستر [ترجمه ترگمان]کارت انتقال کارت و کارت عضویت در هنگام فشرده سازی heating (جمله لغت جملات)، holdout binders را گرم کرده و زیر لایه پیوند می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. Because the density of water - based ink color, covered up thick holdout, colors and transparency.
[ترجمه گوگل]زیرا چگالی رنگ جوهر مبتنی بر آب، جای ضخیم، رنگ ها و شفافیت را پوشانده است [ترجمه ترگمان]از آنجا که تراکم رنگ جوهر بر پایه آب، holdout ضخیم، رنگ ها و شفافیت را پوشانده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. If the UV energy band and power changes, will affect the holdout after curing performance.
[ترجمه گوگل]اگر باند انرژی UV و قدرت تغییر کند، پس از عمل آوری بر روی ماندگاری تأثیر می گذارد [ترجمه ترگمان]اگر گروه انرژی UV و تغییرات قدرت UV، بعد از پرداخت عملکرد، بر the اثر بگذارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. The IAEA's additional protocol, which allows for more aggressive, short-notice inspections should be made universal, through concerted efforts to persuade key holdout states to join.
[ترجمه گوگل]پروتکل اضافی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، که امکان بازرسیهای تهاجمیتر و کوتاه مدت را فراهم میکند، باید از طریق تلاشهای هماهنگ برای متقاعد کردن کشورهای کلیدی نگهدار به پیوستن، جهانی شود [ترجمه ترگمان]پروتکل اضافی آژانس بین المللی انرژی اتمی که اجازه کنترل بیشتر و short را می دهد باید فراگیر شود، از طریق تلاش های هماهنگ برای متقاعد کردن دولت های عضو کلیدی برای پیوستن به آن ها [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. All coated sheets were evaluated for their post - calendering ink holdout, gloss, and surface strengths.
[ترجمه گوگل]تمام ورق های پوشش داده شده از نظر استحکام جوهر پس از کلندرینگ، براقیت و استحکام سطح مورد ارزیابی قرار گرفتند [ترجمه ترگمان]تمامی صفحات پوشش داده شده برای نقاط قوت post، holdout، و مقاومت های سطحی شان مورد ارزیابی قرار گرفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
حاکی بودن از (فعل)
smell, bode, bespeak, hold out, betoken, signify, symbolize
بسط یافتن (فعل)
expand, hold out, overspread
انگلیسی به انگلیسی
• hang on, endure; extent, stretch forth act of refusing to do something; one who delays in signing a contract in the hopes of getting a better deal; one who refuses to cooperate a holdout is someone who does not want to agree to something that others want to do; used in american english.
پیشنهاد کاربران
I held out hope: امید داشتم
Keep in a specified manner "Holding out his ticket, the man boarded the ship"
Continue to live through hardship or adversity Hold out=hold on=hang on=endure=last=hold up=survive یکی از معانی متعددش تسلیم نشدن، ادامه دادن، دوام آوردن هستش که با دو لغت بالایی مترادف هستش. I still feel like he might be holding out, give me a few days to find him ... [مشاهده متن کامل]
هنوز حس می کنم که امکان داره زنده باشه، چند روز بهم فرصت بده تا پیداش کنم. Hold out on= to refuse to give help or information to someone پنهان کاری کردن، کمک نکردن، مخفی کردن که از این جهت با لغات زیر مترادف هستش Hild out on=conceal=hide=disguise Don t hold out on me, i need to know who did it از من مخفی نکن، باید بدونم کی انجامش داد.
holdout/ noun a person, organization, or country that continues to refuse to accept something that others have already accepted, despite other people trying to persuade them to/ a person who resists something or refuses to accept an offer ... [مشاهده متن کامل]
به عنوان اسم/ کسی، سازمانی یا کشوری که، به رغم آن که دیگران تلاش می کنند او را متقاعد به پذیرش موضوعی کنند، همچنان از پذیرش آن طفره می رود، مخالف لجباز It's time to shame holdouts into signing the treaty Smaller producers, who would receive less than 20% of the $1. 2 billion under the settlement formula, remain holdouts
His hand hold out in greeting
با دست چیزی را به کسی دادن باقی ماندن
وقتی holdout بصورت پیوسته باشه به معنی فرد مخالف و کسی است که از توافق یا همکاری با افراد دیگر در یک موقعیت خاص امتناع می ورزد و با این کار مانع از پیشرفت یا حل شدن وضعیت می شود.
The sensors are designed to work as long as their batteries hold out سنسورها جوری طراحی شدند که تا وقتی که باتری دارند، کار کنند.
دراز کردن ( دست ) ؛ مقاومت کردن , دووم آوردن ؛ داشتن ( امید ) # She held out her arms in welcome # He held out his hand to help her climb up # we held out against the attacks # He can only hold out a few more weeks ... [مشاهده متن کامل]
# He seems to hold out no hope of success # Doctors hold out little hope of her recovering
Hold out for something : ( Phrasal verb ) قبول نکردن چیزی که کمتر از مقدار مدنظر است. to not accept anything less than you have asked for به عنوان مثال: Transport workers are holding out for a 20% pay rise.
مقاومت کردن
1. کافی بودن 2. مقاومت کردن 3. پافشاری یا اصرار کردن
Hold out your hand آغوشت را باز کن، بگشا
اگر بعد از hold out از حرف اضافه ی on استفاده شود و بعد اسم شخصی با چیزی آورده شود به معنی " پنهان کاری" ، " رازی رو مخفی کردن" می باشد. hold out on someone/something ) to not tell someone something مثال: They’ve been holding out on the details of the plan. you were holding out on us.
last remain باقی موندن موجود ماندن How long will the power hold out?
با شرائط سخت ساختن
لجباز
بیرون آوردن
مقاومت ورزیدن در برابر موافقت کردن با کسی یا عقیده ای
جلوی خود را گرفتن - مقاومت کردن
معنی چیزی رو به سمت کسی بردن هست مثلا: She hold the present out to him او کادو / هدیه را به سمت او گرفت / برد.
Those who are most luck should hold their hands out to those who aren't. در این جمله به معنای دراز کردن دست برای کمک هست.
Hold out بیشتر به معنی دوام آوردن و سرپا ماندن در وضعیت دشوار است
۱ - پایداری کردن؛ پایداری نمودن، استقامت کردن Hold out against the disease در برابر بیماری پایداری نمودن ۲ - با دستان و بازوان محکم گرفتن ۳ - نگهداری کردن؛ محافطت کردن
باز کردن دست ها My mother stood before me and held her arms out .
تاب آوردن، دوام آوردن؛ مقاومت کردن
چیزی را جلو بردن جلو آوردن دست دراز کردن
to put your hand or arms, or something in your hand, toward someone, especially to give or offer something این معنی دیکشنری آکسفورد هست دقت کنید میگه استفاده کردن از دست یا بازو یا چیزی که در دست هست به سمت کسی بردن ... [مشاهده متن کامل]
پس معنی دست دادن نمیتونه بده پس معنی مثلا he held out his hand اینه دستش رو اورد بیرون به سمت من یا جلوی من ( مثلا میخواست دست بده ) خلاصه برای همچین جملاتی برید تو سایت دیکشنری آکسفورد چون معنی فارسی سخت میشه توضیح داد
Stop holding outدست از مقاومت بکش
من هم مثل Fatemeh فکر میکردم که hold out به معنی دست دادنه: His hand hold out in greeting دستش را برای خوشامد گویی در دست گرفت/باهاش دست داد البته که shake hands در اصل به معنی دست دادنه و استفاده از hold out به این معنا درست نیست اما میشه اینطور معنی کردش ... [مشاهده متن کامل]
و درمورد معنی فشردن که فاطمه خانوم بهش اشاره کردن. . . من دقیق نمیدونم. . . اما فکر نمیکنم چنین معنی ای رو بده یعنی من هیچ جا ندیدم ولی فکر کنم حرف خانم مریم درست باشه که معنی این کلمه دراز کردنه. . . و معنی اون جمله این باشه که او دستش را دراز کرد و جلو آورد برای خوشامد گویی ( به منظور دست دادن ) امیدوارم از نوشته هام استفاده کنین و البته تمام حرفام درست بوده باشه: )
Every time we hold out the hand of friendship به معنای " هر زمان که دستی را برای دوستی می فشاریم " است . در واقع hold out به معنای دست دادن است . سوال : ایا به معنای " فشردن" هم میتونه باشه؟
ارائه کردن
ادامه دادن، دست نکشیدن، طاقت آوردن
نگهداشتن/ دراز کردن ( دست ) . Hold out your hand
Now hold out your hand, how many finger do you have between the horizon ? and sun
Hold out میتونه به معنی دراز کردن و کشیدن دست هم باشه She held out her hand to take a piece of cake او دستش را دراز کرد تا یک تکه کیک بردارد.