hold onto

پیشنهاد کاربران

محکم گرفتن، چسبیدن، نگه داشتن، یا حفظ کردن چیزی است. این عبارت هم به معنای فیزیکی ( نگه داشتن چیزی با دست ) و هم به معنای استعاری ( نگه داشتن یک موقعیت، دارایی یا فرصت ) به کار می رود.
مثال؛
Hold onto the rail so you don’t fall.
...
[مشاهده متن کامل]

You should hold onto your old books; they might be valuable someday.
It’s very windy—you’d better hold onto your hat.
کاربردهای استعاری؛
حفظ موقعیت یا امتیاز:
"She took an early lead in the race and held on to it for nine laps. "
او در مسابقه زودتر از بقیه جلو افتاد و تا ۹ دور جایگاهش را حفظ کرد.
نگه داشتن دارایی یا سهم:
"You should hold on to your oil shares. "
باید سهام نفتت را نگه داری

محکم نگه داشتن
چنگ زدن - چسبیدن
Keep something close to you that is important to you.
چیزی را نزدیک خود نگه دارید که برای شما مهم است.
بند شدن
پایبند بودن
سفت چیزی را گرفتن
دو دستی نگه داشتن، محکم چسبیدن، نفروختن، سخت نگه داشتن
سفت چسبیدن