بسیار محکم گرفتن یا چنگ زدن به چیزی به خاطر ترس، ناامیدی یا خطر قریب الوقوع؛ به گونه ای که انگار جان خود را در خطر می بینی و فقط با تمام توان در حال تلاش برای نجات یا حفظ چیزی هستی.
این عبارت گاهی به معنای �ثبات و پایداری در شرایط دشوار یا پرچالش� هم به کار می رود؛ یعنی تلاش برای نگه داشتن موقعیت، روابط یا وضعیت حتی وقتی همه چیز علیه توست.
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
She broke up with me, and I’m holding on for dear life. ازم جدا شد، و من دارم با تمام وجود چنگ می زنم که از دست نره.
The rollercoaster dropped, and we held on for dear life. ترن هوایی سقوط کرد، و ما با تمام قدرت چسبیدیم که نیفتیم.
In this economy, many families are holding on for dear life. توی این وضعیت اقتصادی، خیلی از خانواده ها دارن با تمام توان دوام می آرن.
🔹 مترادف ها:
hang on tight – grip tightly – cling desperately – hold fast
این عبارت گاهی به معنای �ثبات و پایداری در شرایط دشوار یا پرچالش� هم به کار می رود؛ یعنی تلاش برای نگه داشتن موقعیت، روابط یا وضعیت حتی وقتی همه چیز علیه توست.
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
She broke up with me, and I’m holding on for dear life. ازم جدا شد، و من دارم با تمام وجود چنگ می زنم که از دست نره.
The rollercoaster dropped, and we held on for dear life. ترن هوایی سقوط کرد، و ما با تمام قدرت چسبیدیم که نیفتیم.
In this economy, many families are holding on for dear life. توی این وضعیت اقتصادی، خیلی از خانواده ها دارن با تمام توان دوام می آرن.
🔹 مترادف ها:
دودستی چسبیدن به زندگی، با چندگ ودندان به زندگی چسبیدن