کنترل اوضاع را در دست داشتن / حفظ آرامش و تسلط
این اصطلاح بسته به زمینه ی استفاده، معانی مختلفی دارد:
- مدیریت و کنترل موفق یک وضعیت ( حفظ ثبات و کنترل اوضاع ) .
- وفادار و پایدار بودن ( حمایت از کسی یا پایداری در برابر مشکلات ) .
... [مشاهده متن کامل]
- نگه داشتن یا فشار دادن چیزی در جای خود ( جلوگیری از حرکت یک جسم ) .
مترادف؛ Maintain control | Stay strong | Keep things stable | Hold your ground | Stand firm
مثال؛
Despite the chaos, she held it down and kept the team focused on the goal.
Thanks for holding it down while I was away—everything stayed under control.
Make sure you hold it down when speaking in the meeting. Stay confident and clear.
این اصطلاح معمولاً در گفتارهای انگیزشی، مباحث رهبری، و محیط های کاری گروهی برای تأکید بر ثبات، مسئولیت پذیری، و اراده به کار می رود.
این اصطلاح بسته به زمینه ی استفاده، معانی مختلفی دارد:
- مدیریت و کنترل موفق یک وضعیت ( حفظ ثبات و کنترل اوضاع ) .
- وفادار و پایدار بودن ( حمایت از کسی یا پایداری در برابر مشکلات ) .
... [مشاهده متن کامل]
- نگه داشتن یا فشار دادن چیزی در جای خود ( جلوگیری از حرکت یک جسم ) .
مترادف؛ Maintain control | Stay strong | Keep things stable | Hold your ground | Stand firm
مثال؛
این اصطلاح معمولاً در گفتارهای انگیزشی، مباحث رهبری، و محیط های کاری گروهی برای تأکید بر ثبات، مسئولیت پذیری، و اراده به کار می رود.
Hold it down : ساکت / وایسید /وقتی یکی اینو میگه انگار داره میگه "شششششش، وایسید یه لحظه"
ساکت بودن