hold down the fort
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
مراقبت کردن از اوضاع / نگه داشتن موقعیت / حفظ مسئولیت در غیاب دیگران
در زبان محاوره ای:
تو نبود بقیه مراقب باش، حواست به اوضاع باشه، مسئولیت رو نگه دار، جای کسی رو پر کن
... [مشاهده متن کامل]
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( نظامی – تاریخی ) :**
نگه داشتن قلعه یا موقعیت دفاعی در برابر حمله یا تهدید، معمولاً در غیاب فرمانده یا نیروهای اصلی
مثال: The soldiers held down the fort until reinforcements arrived.
سربازها قلعه رو نگه داشتن تا نیروهای کمکی رسیدن.
2. ** ( محاوره ای – کاری ) :**
اداره کردن امور یا حفظ مسئولیت در غیاب فرد اصلی یا مدیر
مثال: Can you hold down the fort while I’m on vacation?
می تونی وقتی مرخصی ام، اوضاع رو اداره کنی؟
3. ** ( خانوادگی – اجتماعی ) :**
مراقبت از خانه، خانواده یا موقعیت در نبود یکی از اعضا
مثال: She held down the fort while her husband was deployed.
اون مراقب خونه بود وقتی شوهرش مأموریت بود.
- - -
🔸 مترادف ها:
take charge – manage – cover – hold the line – keep things running – fill in
مراقبت کردن از اوضاع / نگه داشتن موقعیت / حفظ مسئولیت در غیاب دیگران
در زبان محاوره ای:
تو نبود بقیه مراقب باش، حواست به اوضاع باشه، مسئولیت رو نگه دار، جای کسی رو پر کن
... [مشاهده متن کامل]
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( نظامی – تاریخی ) :**
نگه داشتن قلعه یا موقعیت دفاعی در برابر حمله یا تهدید، معمولاً در غیاب فرمانده یا نیروهای اصلی
مثال: The soldiers held down the fort until reinforcements arrived.
سربازها قلعه رو نگه داشتن تا نیروهای کمکی رسیدن.
2. ** ( محاوره ای – کاری ) :**
اداره کردن امور یا حفظ مسئولیت در غیاب فرد اصلی یا مدیر
مثال: Can you hold down the fort while I’m on vacation?
می تونی وقتی مرخصی ام، اوضاع رو اداره کنی؟
3. ** ( خانوادگی – اجتماعی ) :**
مراقبت از خانه، خانواده یا موقعیت در نبود یکی از اعضا
مثال: She held down the fort while her husband was deployed.
اون مراقب خونه بود وقتی شوهرش مأموریت بود.
- - -
🔸 مترادف ها:
ترجمه ی دوستان درست بود،
اصطلاح hold down the fort , کاملا هم ارز و برابر با این بیت شعر از کتاب مقدس شاهنامه است.
داستان رستم و اشکبوس، اسب رستم ، یعنی رخش بیمار شده و رستم باید پیاده به رویارویی با پهلوان سترگ و کاملا مجهز امپراطور چین برود ، نام آن اشکبوس است که تا دندان مسلح است و چند پهلوان نامدار ایرانی را کشته و فراری داده است.
... [مشاهده متن کامل]
رستم بدون رخش ، در حالیکه حتی زره و کلاه خود هم ندارد و از سپاه بی تجهیزات ایران ، تنها یک تیر کمان و یک تیر به او داده اند ، باید به مصاف دشمن برود.
رستم در این لحظات هیچ اضطرابی ندارد، طوس ، سرلشکر قشون روحیه باخته و در آستانه ی شکست ایرانیان ، از رستم می پرسد آیا به پشتیبانی یا حمایتی از لشکر نیاز دارد ؟ ، رستم با کمال خونسردی این آفر را ردمی کند ، و فقط، به طوس توصیه می کند:
تو قلب سپه را به آیین بدار
من اکنون پیاده کنم کارزار
یعنی : تو مرکزیت این لشکر شکست خورده و از هم پاشیده را مرتب و درست کن. دیسیپلین را دوباره در بین لشکر بیاور ، به من کاری نداشته باش ، من بدون تجهیزات و پیاده به کارزار میروم و کار خودم را انجام می دهم.
( تو قلب سپه را به آیین بدار ) نزدیکترین ترجمه برای اصطلاح to hold down the fort است که اتفاقا آن هم داستانی مشابه دارد ، شوالیه ای برای نبرد از قلعه خارج می شود و تقاضای پشتیبانی ندارد، فقط توصیه می کند قلعه را در نبودش ، در نظم و ترتیب نگه دارند.
اصطلاح hold down the fort , کاملا هم ارز و برابر با این بیت شعر از کتاب مقدس شاهنامه است.
داستان رستم و اشکبوس، اسب رستم ، یعنی رخش بیمار شده و رستم باید پیاده به رویارویی با پهلوان سترگ و کاملا مجهز امپراطور چین برود ، نام آن اشکبوس است که تا دندان مسلح است و چند پهلوان نامدار ایرانی را کشته و فراری داده است.
... [مشاهده متن کامل]
رستم بدون رخش ، در حالیکه حتی زره و کلاه خود هم ندارد و از سپاه بی تجهیزات ایران ، تنها یک تیر کمان و یک تیر به او داده اند ، باید به مصاف دشمن برود.
رستم در این لحظات هیچ اضطرابی ندارد، طوس ، سرلشکر قشون روحیه باخته و در آستانه ی شکست ایرانیان ، از رستم می پرسد آیا به پشتیبانی یا حمایتی از لشکر نیاز دارد ؟ ، رستم با کمال خونسردی این آفر را ردمی کند ، و فقط، به طوس توصیه می کند:
تو قلب سپه را به آیین بدار
من اکنون پیاده کنم کارزار
یعنی : تو مرکزیت این لشکر شکست خورده و از هم پاشیده را مرتب و درست کن. دیسیپلین را دوباره در بین لشکر بیاور ، به من کاری نداشته باش ، من بدون تجهیزات و پیاده به کارزار میروم و کار خودم را انجام می دهم.
( تو قلب سپه را به آیین بدار ) نزدیکترین ترجمه برای اصطلاح to hold down the fort است که اتفاقا آن هم داستانی مشابه دارد ، شوالیه ای برای نبرد از قلعه خارج می شود و تقاضای پشتیبانی ندارد، فقط توصیه می کند قلعه را در نبودش ، در نظم و ترتیب نگه دارند.
مسئولیتی که مدیر به کارمندش میده
یعنی همه چیز در اختیار خودت
پ. ن: همین الان مدیرم بهم گفت. بهش گفت. پرسیدم یعنی چی؟ گفت !you are the boss now )
یعنی همه چیز در اختیار خودت
پ. ن: همین الان مدیرم بهم گفت. بهش گفت. پرسیدم یعنی چی؟ گفت !you are the boss now )
مسولیت کسی/چیزی رو قبول کردن
جای خالی کسی را پر کردن