hold down the fort

انگلیسی به انگلیسی

• manage affairs until the one in authority returns

پیشنهاد کاربران

ترجمه ی دوستان درست بود،
اصطلاح hold down the fort , کاملا هم ارز و برابر با این بیت شعر از کتاب مقدس شاهنامه است.
داستان رستم و اشکبوس، اسب رستم ، یعنی رخش بیمار شده و رستم باید پیاده به رویارویی با پهلوان سترگ و کاملا مجهز امپراطور چین برود ، نام آن اشکبوس است که تا دندان مسلح است و چند پهلوان نامدار ایرانی را کشته و فراری داده است.
...
[مشاهده متن کامل]

رستم بدون رخش ، در حالیکه حتی زره و کلاه خود هم ندارد و از سپاه بی تجهیزات ایران ، تنها یک تیر کمان و یک تیر به او داده اند ، باید به مصاف دشمن برود.
رستم در این لحظات هیچ اضطرابی ندارد، طوس ، سرلشکر قشون روحیه باخته و در آستانه ی شکست ایرانیان ، از رستم می پرسد آیا به پشتیبانی یا حمایتی از لشکر نیاز دارد ؟ ، رستم با کمال خونسردی این آفر را ردمی کند ، و فقط، به طوس توصیه می کند:
تو قلب سپه را به آیین بدار
من اکنون پیاده کنم کارزار
یعنی : تو مرکزیت این لشکر شکست خورده و از هم پاشیده را مرتب و درست کن. دیسیپلین را دوباره در بین لشکر بیاور ، به من کاری نداشته باش ، من بدون تجهیزات و پیاده به کارزار میروم و کار خودم را انجام می دهم.
( تو قلب سپه را به آیین بدار ) نزدیکترین ترجمه برای اصطلاح to hold down the fort است که اتفاقا آن هم داستانی مشابه دارد ، شوالیه ای برای نبرد از قلعه خارج می شود و تقاضای پشتیبانی ندارد، فقط توصیه می کند قلعه را در نبودش ، در نظم و ترتیب نگه دارند.

مسئولیتی که مدیر به کارمندش میده
یعنی همه چیز در اختیار خودت
پ. ن: همین الان مدیرم بهم گفت. بهش گفت. پرسیدم یعنی چی؟ گفت !you are the boss now )
مسولیت کسی/چیزی رو قبول کردن
جای خالی کسی را پر کردن

بپرس