hold court


1- دربار برپا کردن 2- معرکه گرفتن، مرکز توجه شدن

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
محفل داری کردن / مرکز توجه بودن / مجلس گردانی کردن
در زبان محاوره ای:
بساطش رو پهن کرده، همه دورش جمع شدن، داره مجلس می گردونه، وسط مجلسه
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ( اجتماعی – نمایشی ) :
در جمعی بودن و با حرف زدن، شوخی کردن، یا داستان گویی توجه همه را جلب کردن؛ مثل کسی که مجلس را در دست دارد
مثال: He held court at the party, telling wild stories.
تو مهمونی همه دورش جمع شده بودن، داشت داستان های عجیب تعریف می کرد.
2. ( طنزآمیز – خودنمایانه ) :
با اعتماد به نفس یا خودشیفتگی در جمع ظاهر شدن و طوری رفتار کردن که انگار همه باید به او گوش دهند
مثال: She loves to hold court at family dinners.
عاشق اینه که وسط شام های خانوادگی مجلس گردانی کنه.
3. ( استعاری – رسانه ای یا فرهنگی ) :
در موقعیتی بودن که فرد یا گروهی به طور غیررسمی نقش مرجع یا داور را ایفا می کند، حتی اگر قدرت رسمی نداشته باشد
مثال: The influencer held court on TikTok, giving fashion advice.
اون اینفلوئنسر تو تیک تاک بساط مشاوره ی مد راه انداخته بود.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
command attention – be the center of attention – entertain – dominate the room – preside informally – play host

گعده گرفتن
مجلس گرمی کردن
خانم بهاره راد، معنای شما را خود آبادیس پیش پیش در معانی خود ذکر کرده بود. نیازی به کپی پیست مطالب تکرار ی نیست.
مزه پرانی
این عبارت به خاطر اینکه رسمیه نمیشه از عبارت" معرکه گرفتن" براش استفاده کرد
سخنرانی جذاب داشتن
معرکه گرفتن، مرکز توجه شدن
دوره شدن توسط دیگران
وقتی که مورد توجهی و همه تو رو دوره می کنن و دورت جمع میشن
To attract a lot of attention and be surrounded by other people
• My sister used to hold court in every family gatherings