معنی: گراز، خوک، بزور گرفتنمعانی دیگر: (عامیانه) بیش از سهم خود (خوراک و غیره) برداشتن، لاح زدن، خوک پرواری (به ویژه sus scrofa)، (انگلیس) خوک اخته شده، (انگلیس و غیره بجز امریکا و کانادا) بچه گوسفند (که هنوز پشم چینی نشده)، (عامیانه) آدم خوک صفت (کثیف و پرخور و طماع)، آدم شکمباره، به شکل گرده ماهی درآوردن یا بودن (مانند ته و بیرون قایق)، میان فراز کردن یا بودن، کوژمیان کردن، یال اسب را کوتاه کردن (و به صورت ماهوت پاک کن در آوردن)
• : تعریف: (informal) to take an unfair or unjustified amount of.
- He hogged all the butter.
[ترجمه گوگل] تمام کره را گرفت [ترجمه ترگمان] اون همه کره رو خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. hog wild
(عامیانه) هیجان زده و بی بندوبار،از خود بیخود
2. don't hog the phone! i want to talk too!
تلفن را به خودت اختصاص نده ! منهم می خواهم حرف بزنم !
3. go (the) whole hog
(خودمانی) تا آخر کار ادامه دادن،کاملا پذیرفتن یا انجام دادن
4. in iowa corn growing and hog raising dovetail efficiently
در ایالت آیووا کشت ذرت و پرورش خوک به طور موثری با هم هماهنگ شده اند.
5. high on (or off) the hog
(عامیانه) با هزینه و تجملات زیاد
6. Feed a pig and you'll have a hog.
[ترجمه گوگل]به یک خوک غذا بدهید، یک گراز خواهید داشت [ترجمه ترگمان]به یک خوک غذا بده و خوک هم خواهی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He is greedy like a hog.
[ترجمه گوگل]مثل گراز حریص است [ترجمه ترگمان]مثل خوک حریص است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. These pigs are close cousins of the wild hog.
[ترجمه گوگل]این خوک ها پسرعموهای نزدیک گراز وحشی هستند [ترجمه ترگمان]این خوک ها cousins از خوک وحشی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Let's go the whole hog and order champagne.
[ترجمه گوگل]بیایید کل گراز برویم و شامپاین سفارش دهیم [ترجمه ترگمان]بیا همه خوک و خوک سفارش بدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They did their utmost to hog as much profit as possible.
[ترجمه گوگل]آنها تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا هر چه بیشتر سود کنند [ترجمه ترگمان]آن ها بیش ترین سود را برای hog انجام می دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Drivers who hog the road leave no room for other cars.
[ترجمه گوگل]رانندگانی که در جاده گراز دارند جایی برای خودروهای دیگر باقی نمی گذارند [ترجمه ترگمان]راننده ها که جاده را hog هیچ جا برای اتومبیل های دیگر جا نمی گذارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The hog bristled up.
[ترجمه گوگل]گراز موها بلند شد [ترجمه ترگمان]سیخ سیخ سیخ شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The Siemens display goes the whole hog.
[ترجمه یوسفی] اجرای زیمنس توجه همه را به خود جلب کرد
|
[ترجمه گوگل]صفحهنمایش زیمنس کاملاً کار میکند [ترجمه ترگمان]نمایش زیمنس کل خوک را به نمایش می گذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You could hire taxis, or go the whole hog and hire a chauffeur-driven car for the day.
[ترجمه گوگل]میتوانید تاکسی کرایه کنید، یا به کل گراز بروید و یک ماشین راننده برای آن روز کرایه کنید [ترجمه ترگمان]تو می تونی تاکسی استخدام کنی، یا همه خوک ها رو اجیر کنی و یه ماشین رانندگی کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A hog in a headscarf squealed as she cleaved its skull with her axe.
[ترجمه گوگل]گراز روسری در حالی که جمجمه اش را با تبر شکافته بود جیغ می کشید [ترجمه ترگمان]در حالی که جمجمه خود را با تبر قطع می کرد، یک خوک بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
گراز (اسم)
pig, hog, pork, tusker
خوک (اسم)
pig, swine, hog, pork
بزور گرفتن (فعل)
exact, usurp, extort, grab off, hog
تخصصی
[کامپیوتر] برنامه ای که نیاز به مقدار زیادی از یک منبع قابل دسترس دارد .
انگلیسی به انگلیسی
• domestic pig raised for market; any of a number of mammals related to the domestic pig (i.e. boar, wart hog, etc.); greedy person (slang); something that consumes too much of anything cause to arch; curve upward (of a ship's keel); shred into little bits with a machine (of wood); cut a horse's mane short, roach; act selfishly, take more than one's fair share a hog is a large male pig, usually one that has been castrated. if you hog something, you take all of it in a selfish or impolite way; an informal use. if you go the whole hog, you do something bold or extravagant in the most complete way possible.
پیشنهاد کاربران
to hog – to not share; to use something and not let anyone else use it * Casper was cold during the night because his wife was hogging the blankets.
Hog is a slang term that can refer to a person who is addicted to PCP. It is often used to describe someone who is reckless or unpredictable due to their drug use. اصطلاح عامیانه فردی که به PCP ( فن سیکلیدین داروی روان گردان و دسته ای از توهم زاها ) معتاد است. ... [مشاهده متن کامل]
اغلب برای توصیف شخصی که به دلیل مصرف مواد مخدر بی پروا یا غیرقابل پیش بینی است استفاده می شود. مثال؛ Stay away from him, he’s a hog and can be dangerous. In a discussion about drug addiction, a person might warn, “PCP can turn someone into a hog, causing them to act erratically. ” A news article might report, “Authorities arrested a known hog for possession of PCP. ”
Live high on/off the hog : لاکچری زندگی کردن - زندگی بر وفق مراد بودن
هو لری است به پنداشت گراز. هو لری مانند تو ( شما ) لری.
در بحث تعییر حالت دادن چیزی به معنی تلمبار شدن و تجمع هم هست
no hog all the fun The phrase "no hog all the fun" is used to encourage someone to share the enjoyment or pleasure they are experiencing with others. It means that a person should not keep all the fun or enjoyment to themselves, but rather share it equally with others. It implies that it's better to enjoy something together, rather than doing it alone or excluding others ... [مشاهده متن کامل]
این عبارت به منظور تشویق کسی برای به اشتراک گذاشتن لذت یا خوشی که تجربه می کند با دیگران استفاده می شود. این بدان معناست که شخص نباید تمام تفریحات یا لذت را برای خود نگه دارد، بلکه آن را به طور مساوی با دیگران تقسیم کند. این نشان می دهد که بهتر است از کاری با هم لذت ببرید، نه اینکه آن را به تنهایی انجام دهید یا دیگران را کنار بگذارید. تنها/ تک خوری نکنید. Come on, don't hog all the fun! Let's all take turns on the swing I don't want you to miss out on anything, so don't hog all the fun while we're on vacation together
خوک دشتی . [ ک ِ دَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خوکی که در دشت زیست می کند : مریخ دلالت کند بر شیران و پلنگان و گرگان و خوک دشتی . ( التفهیم ) .
تصخیر کردن مثال he is a machine hog همیشه چسبیده به این دستگاه
به نقل از فرهنگ معاصر: ( به عنوان اسم ) : خوک پرواری آدم شکمباره، حریص، پست ( به عنوان فعل ) : [حریصانه] تصرف کردن، به خود اختصاص دادن، صاحب شدن اگر مفید بود لطفا لایک کنید ❤️🙏🏻
بیش از حق خود ( از چیزی ) برداشتن
حریص، شکمو، پرخور
قرق کردن، قدغن کردن He's always hogging the bathroom ( = spending too much time in the bathroom, so that no one else can use it ) .
گراز خوک وحشی
go ( the ) whole - hog زدن به سیم آخر سنگ تموم گذاشتن
خوک وحشی، گراز
خوک نر پرواری
hog something you use most or all of it in a selfish way