hock

/ˈhɑːk//hɒk/

معنی: خاده، گیاهان پنیرک، شاهدانه صحرایی، ران خوک، لنگ کردن، اذیت کردن
معانی دیگر: (اسب و گاو و غیره) زانو (پای عقب)، (پرندگان) زانو، (انگلیس) شراب سفید (به ویژه از آلمان)، رجوع شود به: pawn، ختمی، پس زانو، پی بردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the portion of the hind leg of a horse, cow, or the like that corresponds to the human ankle.

(2) تعریف: a cut of meat consisting of such a portion of the leg of a pig or other animal.
مشابه: joint

(3) تعریف: the analogous joint on the leg of a chicken, turkey, or other domestic fowl.
مشابه: joint
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hocks, hocking, hocked
• : تعریف: to cripple by cutting the tendons in the hock; hamstring.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hocks, hocking, hocked
• : تعریف: to leave (something) temporarily in exchange for money borrowed, until such time as the money is repaid; pawn.
مشابه: pawn
اسم ( noun )
مشتقات: hocker (n.)
عبارات: in hock
• : تعریف: the state of being pawned.
مشابه: pawn

جمله های نمونه

1. The company's entire assets are now in hock to the banks.
[ترجمه گوگل]تمام دارایی های این شرکت اکنون در اختیار بانک ها است
[ترجمه ترگمان]کل دارایی شرکت اکنون در اختیار بانک ها قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The fashion chain is still in hock to the banks.
[ترجمه گوگل]زنجیره مد هنوز درگیر بانک هاست
[ترجمه ترگمان]این زنجیره مد همچنان در اختیار بانک ها قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her jewellery is all in hock.
[ترجمه گوگل]جواهرات او تماماً درهم است
[ترجمه ترگمان]جواهرات او همه در آلمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm in hock to the bank for £6 000.
[ترجمه گوگل]من برای 6000 پوند در بانک هستم
[ترجمه ترگمان]من برای ششصد هزار پوند به بانک کار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most of her jewellery is in hock.
[ترجمه گوگل]بیشتر جواهرات او در هاک است
[ترجمه ترگمان]بیشتر جواهرات او در آلمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's a musician, but his guitar is in hock.
[ترجمه گوگل]او یک نوازنده است، اما گیتار او در هاک است
[ترجمه ترگمان]او یک موسیقی دان است، اما گیتار او در آلمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She had to hock her wedding ring.
[ترجمه گوگل]او مجبور شد حلقه ازدواجش را بکوبد
[ترجمه ترگمان] اون باید حلقه ازدواجش رو گرو بذاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I could always get another horn out of hock and Esmonde stayed open to I. 0 a. m.
[ترجمه گوگل]من همیشه می‌توانستم یک بوق دیگر از هاک بیرون بیاورم و اسموند به روی I باز می‌ماند 0 a متر
[ترجمه ترگمان]من همیشه می تونستم یه شاخ دی گه از گرو بز در بیارم و Esmonde برای من باز بمو نه صفر یک ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'm not going to put myself in hock for the rest of my life.
[ترجمه گوگل]من تا آخر عمر خودم را در هک نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من قرار نیست که خودم را برای بقیه عمرم در گرو بذارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tail bushy the vertebra extended at least the hock joint.
[ترجمه گوگل]دم بوته ای مهره حداقل مفصل هاک را گسترش داده است
[ترجمه ترگمان]پشت ستون فقرات که حداقل به صورت مفصل ران کار گذاشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Teoh Beng Hock was found dead after one such questioning process.
[ترجمه گوگل]تئو بنگ هاک پس از یک چنین فرآیند بازجویی مرده پیدا شد
[ترجمه ترگمان]Teoh beng Hock پس از یک چنین فرآیند بازجویی مرده یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'll hock all my family's disease,(Sentence dictionary) and my family won't pain. But maybe the 8th popshop won't receive these thing.
[ترجمه گوگل]من تمام بیماری خانواده ام (فرهنگ جملات) را از بین می برم و خانواده ام درد نخواهند کرد اما شاید پاپ شاپ هشتم این چیزها را دریافت نکند
[ترجمه ترگمان]من کل بیماری خانواده ام را سفارش خواهم داد، (فرهنگ لغت حکم)و خانواده من درد نخواهند داشت اما شاید (۸ popshop)این چیز را دریافت نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The company was heavily in hock to the banks.
[ترجمه گوگل]این شرکت به شدت درگیر بانک ها بود
[ترجمه ترگمان]این شرکت به شدت در اختیار بانک ها قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was in hock for three years.
[ترجمه گوگل]او سه سال در هاک بود
[ترجمه ترگمان]او به مدت سه سال در شراب سفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The large tendon in the back of the hock of a quadruped.
[ترجمه گوگل]تاندون بزرگ در پشت هاک یک چهارپا
[ترجمه ترگمان]The بزرگ in حیوان چهارپا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خاده (اسم)
hock, pole, scaffold, broomstick, neckcloth, dog hook, fire hook, gaff, gallows, gibbet, maiden, harpoon, gib staff

گیاهان پنیرک (اسم)
hock

شاهدانه صحرایی (اسم)
hock

ران خوک (اسم)
hock, pestle

لنگ کردن (فعل)
cripple, hock

اذیت کردن (فعل)
grind, annoy, hurt, pester, grieve, worry, offend, hock, harass, tease, badger, bedevil, chivvy, chive, indemnify, tousle, needle

انگلیسی به انگلیسی

• white german wine
pawn, deposit as security; hamstring, cut the tendons of the hock (of a person or animal)
joint in the lower hind leg of a quadruped; small cut of meat from the area just above the foot; pawn; state of being in debt; prison
hock is a type of dry white wine from germany.

پیشنهاد کاربران

در واقع مچ پای حیوان است که از دید ما زانو به نظر می آید، مفصل بعدی و بالاتر ازhock می شود زانو.
زانوی پای حیوان
گرو گذاشتن چیزی

بپرس