انتخاب محدود از بین گزینه های اعلامی یکی را انتخاب کردن این قصه برمی گردد به انگلستان قدیم مردی به نام آقای هاپسون که اصطبل اسب داشت که اختیار خرید را از مشتری می گرفت و نظر خود را تحمیل میکرد
پیشنهادی که چاره ای جز قبول ان نیست
انتخابی که گزینه دوم نداره
انتخاب تحمیلی؛ انتخاب اجباری