( هابوجوی دوره گرد / جوِ آواره )
هابوجوی دوره گرد از شهری به شهر دیگر سفر می کرد.
... [مشاهده متن کامل]
( هابوجوی پیر / جوِ کهنه کار )
هابوجوی پیر دور آتش قصه می گفت.
( کوله بار هابوجو / بارِ جوِ ولگرد )
هابوجو کوله بارش را روی شانه اش حمل می کرد.
( آتشِ هابوجو / آتشِ کمپ جو )
دور آتشِ هابوجو جمع شدیم.
( فلسفهٔ هابوجو / نگرشِ جوِ ولگرد )
فلسفهٔ هابوجو ساده بود: "سبک سفر کن. "
( مسیرِ هابوجو / راهِ جوِ آواره )
هیچکس مسیر بعدی هابوجو را نمی دانست.
( قصه های هابوجو / حکایت های جوِ دوره گرد )
بچه ها عاشق قصه های هابوجو دربارهٔ راه آهن بودند.
( خردِ هابوجو / دانشِ جوِ بی خانمان )
در حرف های هابوجو خرد عجیبی نهفته بود.
( رفتارِ هابوجو / منشِ جوِ ولگرد )
منش آرام هابوجو گذشته ی پرفرازونشیبی را پنهان می کرد.
( میراثِ هابوجو / یادگارِ جوِ دوره گرد )
شهرک هنوز یادگارِ هابوجو را به خاطر دارد.
- - -
1. "Hobo Joe" is a cultural archetype ( انگارهٔ فرهنگی ) of a wandering, free - spirited traveler in American folklore.
2. In Persian, "دوره گرد", "آواره", or "ولگرد" capture different nuances:
- دوره گرد: Wandering traveler ( neutral/positive )
- آواره: Drifter ( more poetic )
- ولگرد: Vagabond ( can be negative )
3. For nostalgic/folksy contexts, keep "هابوجو" as - is for flavor.