1. to have a hobble
لنگ بودن (لنگی داشتن)
2. the crippled ship managed to hobble into port
کشتی صدمه دیده به سختی خود را به بندرگاه رساند.
3. I hurt my foot, and had to hobble home.
[ترجمه گوگل]پایم صدمه دید و مجبور شدم به خانه بروم
[ترجمه ترگمان]پایم را زخمی کردم و مجبور شدم لنگ لنگان به خانه برگردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Some of the runners could only manage to hobble over the finishing line.
[ترجمه گوگل]برخی از دوندگان فقط توانستند روی خط پایان حرکت کنند
[ترجمه ترگمان]بعضی از دوندگان فقط می توانستند لنگ لنگان از خط پایان عبور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was left with no alternative but to hobble to the nearest telephone box.
[ترجمه گوگل]او هیچ جایگزینی نداشت جز اینکه به نزدیکترین صندوق تلفن بپیچد
[ترجمه ترگمان]او چاره دیگری نداشت جز لنگ لنگان به نزدیک ترین جعبه تلفن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Mistakes can hobble a deal from the start.
[ترجمه گوگل]اشتباهات می توانند یک معامله را از همان ابتدا مختل کنند
[ترجمه ترگمان]اشتباه ات می توانند به سختی کار خود را از ابتدا انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The old man hobble along with the aid of his stick.
[ترجمه گوگل]پیرمرد با کمک چوبش لنگ می زند
[ترجمه ترگمان]پیرمرد لنگ لنگان با عصا راه می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It would be easier for them to hobble to town a broken leg a broken pantaloon.
[ترجمه گوگل]برای آنها راحتتر میتوانستند پاهای شکسته و پانتالون شکسته را به شهر برسانند
[ترجمه ترگمان]برای آن ها آسان است که لنگ لنگان به شهر بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It would be easier for them to hobble to town with a broken leg than with a broken pantaloon .
[ترجمه گوگل]برای آنها راحت تر است که با پای شکسته به شهر بروند تا با یک پانتالون شکسته
[ترجمه ترگمان]برای آن ها آسان تر بود که با پای شکسته به شهر بروند تا با یک پای شکسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This may hobble the bull in the future. But first it needs to regain its virility.
[ترجمه گوگل]این ممکن است در آینده گاو نر را هول کند اما ابتدا باید قدرت خود را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]این ممکن است به سمت گاو در آینده حرکت کند اما اول باید مردانگی خود را بازیابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It's a pity for me to see an old woman hobble away.
[ترجمه گوگل]برای من حیف است که ببینم پیرزنی در حال دور شدن است
[ترجمه ترگمان]حیف است که یک پیرزن لنگ لنگان از آنجا دور می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She turned her ankle on the rocks and had to hobble back to camp.
[ترجمه گوگل]او مچ پایش را روی سنگ ها چرخاند و مجبور شد به کمپ برگردد
[ترجمه ترگمان]او مچ پایش را روی صخره ها چرخاند و مجبور شد لنگ لنگان به اردوگاه برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The swelling had begun to go down, and he was able, with pain, to hobble.
[ترجمه گوگل]تورم شروع به پایین آمدن کرده بود و او با درد توانست هول کند
[ترجمه ترگمان]ورم کرده بود و او قادر بود لنگ لنگان لنگان راه برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But if you could see me, you'd think me but a sorry object to hobble to an altar.
[ترجمه گوگل]اما اگر می توانستی من را ببینی، فکر می کنی که من چیزی متاسفم برای هول کردن به محراب
[ترجمه ترگمان]اما اگر تو مرا می دیدی، فکر می کردی من فقط یک شی متاسفم که لنگ لنگان به کنار محراب می روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. As the room fell suddenly, tensely silent, he began to walk, to hobble painfully and with difficulty towards Sabine.
[ترجمه گوگل]همانطور که اتاق ناگهان سقوط کرد، در سکوت شدید، او شروع به راه رفتن کرد، به سختی و دردناک به سمت سابین حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی که اتاق ناگهان خاموش شد، با ناراحتی به راه افتاد، لنگ لنگان و با زحمت به سوی ساب ین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید