hoarsely


بطور خشن، بطور گرفته

جمله های نمونه

1. "Thank you," Maria said hoarsely.
[ترجمه گوگل]ماریا با صدای خشن گفت: متشکرم
[ترجمه ترگمان]ماریا با صدای گرفته ای گفت: \"متشکرم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Vassily was smiling and nodding and chuckling hoarsely.
[ترجمه گوگل]واسیلی لبخند می زد و سر تکان می داد و با صدای خنده می خندید
[ترجمه ترگمان]واسیلی لبخند می زد و با صدای گرفته ای می خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Shells from our gunboats on the James came hoarsely spluttering over the heads of our troops.
[ترجمه گوگل]گلوله‌های قایق‌های توپ‌دار ما روی جیمز به‌طور خشن روی سر سربازان ما پراکنده شد
[ترجمه ترگمان]گلوله ها از قایق های کوچک ما بر سر جیمز که با صدای گرفته از بالای سر سربازان ما بیرون می آمد با صدای گرفته و خشنی از بالای سر ما بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was singing to her hoarsely, struggling through exhaustion and grief to find breath.
[ترجمه گوگل]او با صدای خشن برای او آواز می خواند و از شدت خستگی و اندوه برای یافتن نفس تلاش می کرد
[ترجمه ترگمان]او با صدای گرفته آواز می خواند و از خستگی و اندوه برای یافتن نفس تقلا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. " Excuse me, " he said hoarsely.
[ترجمه گوگل]با صدای خشن گفت: ببخشید
[ترجمه ترگمان]با صدای گرفته ای گفت: ببخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He reads at high speed, hoarsely swallowing words deformed by an imaginary cigar.
[ترجمه گوگل]او با سرعت زیاد، کلماتی را که توسط یک سیگار خیالی تغییر شکل داده اند، می خواند
[ترجمه ترگمان]او با سرعت زیاد می خواند و با صدای گرفته کلماتی را که به شکل یک سیگار خیالی کج شده باشد قورت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The roped calf was up instantly, bawling hoarsely, shaking his head.
[ترجمه گوگل]گوساله طناب دار فوراً بلند شد، با صدای خشن زوزه می کشید و سرش را تکان می داد
[ترجمه ترگمان]بلافاصله ساق پاهایش بلند شد و با صدای گرفته ای از جا بلند شد و سرش را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Evocable of cent fair detect voice hoarsely can. This, cold float in the sky oneselfs to all feel very shocked.
[ترجمه گوگل]متحرک از سنت منصفانه تشخیص صدای خشن می تواند این، شناور سرد در آسمان خود را به همه احساس بسیار شوکه
[ترجمه ترگمان]با صدای گرفته یک سنت fair با صدای گرفته ای گفت: این هوا سرد و سرد در آسمان معلق بود و همه چیز را از خود بی خود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The puppy barked hoarsely all the while.
[ترجمه گوگل]توله سگ تمام مدت پارس می کرد
[ترجمه ترگمان]توله سگ با صدای گرفته ای پارس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As you can tell, Dukakis said hoarsely,'I've been making a lot of speeches.
[ترجمه گوگل]همانطور که می توانید بگویید، دوکاکیس با صدای خشن گفت: «من سخنرانی های زیادی داشته ام
[ترجمه ترگمان]با صدای گرفته ای گفت: همونطور که می تونی بگی، من کلی سخنرانی درست کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Jerry hoarsely professed himself at Miss Pross's service.
[ترجمه گوگل]جری با صدای خشن خود را در خدمت خانم پراس اظهار کرد
[ترجمه ترگمان]جری با صدای گرفته خود را در خدمت میس پراس معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. 'Israel was Flint's gunner,'said Gray, hoarsely.
[ترجمه گوگل]گری با صدای خشن گفت: اسرائیل توپچی فلینت بود
[ترجمه ترگمان]گری با صدای گرفته ای گفت: اسرائیل توپچی فلینت بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Well! And hallo you!' said Jerry, more hoarsely than before.
[ترجمه گوگل]خوب! و سلام به شما! جری با صدای خشن تر از قبل گفت
[ترجمه ترگمان]خوب! آه ای، آه ای! جری با صدای گرفته بیش از پیش گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. " Arthur Dimmesdale !'she said, faintly at first; then louder, but hoarsely: " Arthur Dimmesdale! "
[ترجمه گوگل]"آرتور دیمزدیل!" او ابتدا ضعیف، سپس بلندتر، اما با صدای خشن گفت: "آرتور دیمزدیل! "
[ترجمه ترگمان]\"آرتور Dimmesdale\" با صدای ضعیفی گفت: آرتور Dimmesdale دیل! \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• huskily, roughly, harshly (of a voice or other sounds)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : hoarseness
✅️ صفت ( adjective ) : hoarse
✅️ قید ( adverb ) : hoarsely
مترادف hoarse:
harsh, grating, husky, raucous, rough, gruff.
متضاد:
mellifluous, mellow, rich, sweet, melodious.
با صدای خشن و گرفته

بپرس