hitch a ride

انگلیسی به انگلیسی

• secure a free ride from passing vehicles

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی : سوار شدن رایگان به ماشین کسی / درخواست همراهی در مسیر / کَروَن گرفتن / با ماشین دیگران سفر کردن
🔹 مثال ها:
I missed the bus, so I had to hitch a ride with a passing truck. اتوبوس رو از دست دادم، مجبور شدم با یه کامیون عبوری برم.
...
[مشاهده متن کامل]

She hitched a ride to work with her neighbor. با همسایه اش تا محل کار همراه شد.
The probe hitched a ride aboard a commercial spacecraft. کاوشگر با یک فضاپیمای تجاری به فضا رفت.
🔹 مترادف ها: catch a lift – thumb a ride – get a ride – bum a ride – ride along

سوار هر وسیله نقلیه ای شدن به صورت رایگان
در جاده جلو ماشین ها را گرفتن تا مجانی شما را برسونند
رساندن شخصی به مقصد به صورت رایگان