🔹با مشکل یا مانعی روبرو شدن
"The project hit turbulence, and we had to delay it. "
پروژه با مشکلاتی مواجه شد و مجبور شدیم آن را به تأخیر بیندازیم.
🔹به طور تحت اللفظی، turbulence به معنای "تلاطم" است که مثلاً در پرواز به معنی تکان های شدید هواپیماست
... [مشاهده متن کامل]
"The plane hit turbulence about halfway through the flight, causing some passengers to feel uneasy. "
"هواپیما تقریباً در میانه ی پرواز وارد تلاطم شد که باعث شد بعضی از مسافران احساس ناراحتی کنند. "
پروژه با مشکلاتی مواجه شد و مجبور شدیم آن را به تأخیر بیندازیم.
🔹به طور تحت اللفظی، turbulence به معنای "تلاطم" است که مثلاً در پرواز به معنی تکان های شدید هواپیماست
... [مشاهده متن کامل]
"هواپیما تقریباً در میانه ی پرواز وارد تلاطم شد که باعث شد بعضی از مسافران احساس ناراحتی کنند. "