hit the target

جمله های نمونه

1. The missile warhead hit the target, effecting a nuclear explosion.
[ترجمه گوگل]کلاهک موشک به هدف اصابت کرد و باعث انفجار هسته ای شد
[ترجمه ترگمان]کلاهک هسته ای به هدف اصابت کرد و یک انفجار هسته ای ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I had four shots but I didn't even hit the target.
[ترجمه گوگل]چهار شوت داشتم اما به هدف هم نخوردم
[ترجمه ترگمان]من چهار تا پیک دارم، اما حتی به هدف هم نزدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I hit the target fair and square.
[ترجمه گوگل]منصفانه و میدانی به هدف زدم
[ترجمه ترگمان]من هدف و میدان رو هدف قرار دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All her shots hit the target.
[ترجمه گوگل]تمام شلیک های او به هدف اصابت کرد
[ترجمه ترگمان]همه shots به هدف اصابت کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She hit the target with deadly accuracy.
[ترجمه گوگل]او با دقتی مرگبار به هدف اصابت کرد
[ترجمه ترگمان]او با دقت مرگبار به هدف اصابت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He won't hit the target at that distance.
[ترجمه گوگل]او در آن فاصله به هدف نمی زند
[ترجمه ترگمان]در آن فاصله به هدف اصابت نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The arrow hit the target right bang in the middle.
[ترجمه گوگل]تیر در وسط به ضربه راست هدف برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]تیر مستقیم به هدف ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Actresses who could hit the target include Cher in Mermaids.
[ترجمه گوگل]از بازیگرانی که می توانند به هدف ضربه بزنند می توان به شر در پری دریایی اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]Actresses که می توانست به هدف برسد از چر در Mermaids است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hit the Target: Gamble on this nifty subgame.
[ترجمه گوگل]به هدف ضربه بزنید: روی این بازی فرعی جذاب قمار کنید
[ترجمه ترگمان]در مورد هدف ضربه بزنید: گمبل در این برنامه بسیار زیرکانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The arrow hit the target dead center.
[ترجمه گوگل]تیر به نقطه مرگ هدف برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]تیر به مرکز هدف اصابت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. D. He hit the target at the dead centre.
[ترجمه گوگل]د او به هدف در مرکز مرده برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]او به هدف در مرکز کشته شده ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Simulation results show that the interceptor could hit the target directly by means of the trajectory control system and the altitude control system.
[ترجمه گوگل]نتایج شبیه سازی نشان می دهد که رهگیر می تواند مستقیماً با استفاده از سیستم کنترل مسیر و سیستم کنترل ارتفاع به هدف ضربه بزند
[ترجمه ترگمان]نتایج شبیه سازی نشان می دهد که the می تواند مستقیما به وسیله سیستم کنترل مسیر و سیستم کنترل ارتفاع به هدف برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. American Corey Cogdell hit the target to nab third place.
[ترجمه گوگل]کوری کوگدل آمریکایی به هدف رسید و مقام سوم را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]کوری Cogdell آمریکایی به این هدف رسید که مکان سوم را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The boy hit the target with his first dart.
[ترجمه گوگل]پسر با اولین دارت خود به هدف اصابت کرد
[ترجمه ترگمان]پسر با نخستین خیز خود به هدف ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• strike or achieve what one was aiming at, hit the bullseye, hit the nail on the head, be exactly right

پیشنهاد کاربران

بپرس