hit the floor

پیشنهاد کاربران

### 1. **رقصیدن**
- **معنی:** در زبان عامیانه، به خصوص در مهمانی ها یا کلوپ ها، "hit the floor" یعنی شروع به رقصیدن یا رفتن به سمت دنس فلور برای رقص.
- **مثال:**
- *The music is great—let’s hit the floor!*
...
[مشاهده متن کامل]

( موسیقی عالیه، بیا بریم رقص! )
- *When the DJ plays my song, I always hit the floor. *
( وقتی دی جی آهنگ موردعلاقه من رو می زنه، همیشه میرم رقص. )
### 2. **به زمین افتادن یا سقوط کردن**
- **معنی:** در برخی مواقع، "hit the floor" به معنای واقعی "به زمین افتادن" یا "سقوط کردن" است.
- **مثال:**
- *He tripped and hit the floor hard. *
( او زمین خورد و محکم به زمین افتاد. )
- *When you hear gunshots, hit the floor immediately!*
( وقتی صدای تیر شنیدی، فوراً به زمین بخواب! )
- - -
## **معادل های فارسی**
- **رقصیدن / به دنس فلور رفتن**
- **به زمین افتادن / سقوط کردن**
- **خوابیدن روی زمین ( در مواقع خطر ) **

بپرس