عبارت **"hit the field"** یک اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسی است که معانی مختلفی بسته به زمینه کاربرد دارد، اما به طور کلی به معنای �رفتن به میدان�، �شروع به فعالیت کردن� یا �ورود به محل کار یا مسابقه� است.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
### 1. شروع به کار یا فعالیت کردن
وقتی کسی می گوید �hit the field�، یعنی آماده شده و وارد عمل شده است، مخصوصاً در زمینه های کاری، ورزشی یا عملیاتی.
- مثال:
- The sales team will hit the field next week to meet clients.
تیم فروش هفته آینده به میدان می رود تا با مشتریان ملاقات کند.
- After training, the soldiers hit the field for their mission.
پس از آموزش، سربازان به میدان عملیات رفتند.
### 2. ورود به زمین بازی یا ورزش کردن
در ورزش هایی مثل فوتبال، بیسبال یا راگبی، �hit the field� به معنای ورود بازیکنان به زمین مسابقه است.
- مثال:
- The players hit the field at 3 PM for the big game.
بازیکنان ساعت ۳ بعدازظهر وارد زمین بازی شدند.
### 3. شروع به تحقیق میدانی یا جمع آوری داده ها
در علوم اجتماعی، بازاریابی یا تحقیقات میدانی، �hit the field� یعنی رفتن به محل جمع آوری اطلاعات یا انجام تحقیقات عملی.
- مثال:
- The researchers hit the field to collect data for their study.
محققان برای جمع آوری داده ها به میدانی که مطالعه می کنند رفتند.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
### 1. شروع به کار یا فعالیت کردن
وقتی کسی می گوید �hit the field�، یعنی آماده شده و وارد عمل شده است، مخصوصاً در زمینه های کاری، ورزشی یا عملیاتی.
- مثال:
تیم فروش هفته آینده به میدان می رود تا با مشتریان ملاقات کند.
پس از آموزش، سربازان به میدان عملیات رفتند.
### 2. ورود به زمین بازی یا ورزش کردن
در ورزش هایی مثل فوتبال، بیسبال یا راگبی، �hit the field� به معنای ورود بازیکنان به زمین مسابقه است.
- مثال:
بازیکنان ساعت ۳ بعدازظهر وارد زمین بازی شدند.
### 3. شروع به تحقیق میدانی یا جمع آوری داده ها
در علوم اجتماعی، بازاریابی یا تحقیقات میدانی، �hit the field� یعنی رفتن به محل جمع آوری اطلاعات یا انجام تحقیقات عملی.
- مثال:
محققان برای جمع آوری داده ها به میدانی که مطالعه می کنند رفتند.