🔹 معادل فارسی:
همه چیز به هم ریخت / اوضاع خراب شد / گندش دراومد / ترکید
در زبان محاوره ای: �شَت خورد به پنکه�، �ترکید�، �قضیه لو رفت�، �آشوب شد�
🔹 مترادف ها:
explode / blow up / go public / unravel / escalate
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
Once the scandal hit the fan, the CEO resigned. وقتی رسوایی علنی شد، مدیرعامل استعفا داد.
It’s only a matter of time before this hits the fan. فقط مسئله ی زمانه تا این قضیه بترکه.
Everything hit the fan when she found the messages. همه چیز به هم ریخت وقتی پیام ها رو پیدا کرد.
همه چیز به هم ریخت / اوضاع خراب شد / گندش دراومد / ترکید
در زبان محاوره ای: �شَت خورد به پنکه�، �ترکید�، �قضیه لو رفت�، �آشوب شد�
🔹 مترادف ها:
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
Once the scandal hit the fan, the CEO resigned. وقتی رسوایی علنی شد، مدیرعامل استعفا داد.
It’s only a matter of time before this hits the fan. فقط مسئله ی زمانه تا این قضیه بترکه.
Everything hit the fan when she found the messages. همه چیز به هم ریخت وقتی پیام ها رو پیدا کرد.
گندش درآمدن
افتضاح بالا آوردن
وقتی اوضاع خراب شود
کار به جای باریک کشیدن
... [مشاهده متن کامل]
مخرب
با تأثیر منفی
بر باد ده