مراجعه شود به : when the shit hits the fan
عبارت "when the shit hits the fan" ( یا به صورت خلاصه شده "hit the fan" ) یکی از رنگین ترین و تصویری ترین اصطلاحات در زبان انگلیسی است که معادل فارسی آن میتواند
�when all hell breaks loose� یا �وقتی همه چیز به هم می ریزد� و �وقتی فریاد و فغان بلند میشه� باشد.
... [مشاهده متن کامل]
دلیل این معنی به یک استعاره بسیار قوی و تصویری برمی گردد. در ادامه چند تئوری محبوب برای ریشه یابی آن را توضیح می دهم:
تئوری اول ( محبوب و تصویری ) : قضیه پنکه سقفی و کود!
این رایج ترین توضیح برای این اصطلاح است و تصویری را مجسم می کند که به خوبی معنای آشوب و هرج و مرج را منتقل می کند.
فیلم ذهنی: یک پنکه سقفی قدیمی را تصور کنید که با سرعت بالا می چرخد. حالا تصور کنید که کسی مشتی فضولات ( کود ) را به سمت آن پرتاب کند.
نتیجه: آن ماده به طور ناگهانی و با نیروی بسیار توسط پره های پنکه در همه جهات پخش می شود و everything is ruined ( همه چیز به هم می ریزد ) .
معنای استعاری: این صحنهٔ آشفته و غیرقابل کنترل، استعارهٔ کاملی است برای لحظه ای که یک رسوایی بزرگ فاش می شود، یک مشکت پنهان آشکار می گردد یا یک وضعیت بحرانی به اوج خود می رسد و باعث می شود همه چیز به سرعت از کنترل خارج شود، مردم عصبانی شوند و هرج و مرج به پا گردد.
تئوری دوم ( نظامی ) : خلبانان جنگ جهانی دوم
یک تئوری دیگر این اصطلاح را به خلبانان جنگ جهانی دوم نسبت می دهد. گفته می شد وقتی خلبان در حال پرواز بود و توالت هواپیما را flush می کرد، محتویات آن به دلیل سرمای شدید ارتفاع بالا منجمد می شد. وقتی هواپیما برای فرود به ارتفاع پایین تر می رسید، این مواد یخزده آب می شدند و برخورد آنها با پنکهٔ خنک کنندهٔ موتور ( �the fan� ) صدای بلندی ایجاد می کرد و کثیفکاری به بار می آورد. این اتفاق غیرمنتظره و نامطبوع به عنوان استعاره ای برای یک مشکل بزرگ و ناگهانی استفاده شد.
تئوری سوم ( کشتاورزی )
در مزارع قدیمی، از پنکه های بزرگ برای جدا کردن کاه از دانه ( خرمنکوبی ) استفاده می شد. اگر کسی به اشتباه فضولات حیوانی را که حاوی دانه های هضم نشده بود، وارد این دستگاه می کرد، دستگاه آن را در تمامی محیط پخش می کرد و یک کثیفکاری بزرگ و غیرقابل کنترل به وجود می آورد.
نتیجه نهایی ( "when the shit hits the fan" ) :
وقتی آن حقیقت زشت یا مشکل بزرگ finalmente فاش می شود و با عموم مردم ( یا کسانی که نباید می دانستند ) برخورد می کند، نتیجه یک آشوب و هرج و مرج کامل است.
deepseek
به همین دلیل است که این عبارت چنین معنای قدرتمندی دارد و در فارسی معمولاً با عباراتی مثل �وقتی رسوایی آشکار شد�، �وقتی ماجرا لو رفت� یا �وقتی همه چیز به هم ریخت� ترجمه می شود.
�when all hell breaks loose� یا �وقتی همه چیز به هم می ریزد� و �وقتی فریاد و فغان بلند میشه� باشد.
... [مشاهده متن کامل]
دلیل این معنی به یک استعاره بسیار قوی و تصویری برمی گردد. در ادامه چند تئوری محبوب برای ریشه یابی آن را توضیح می دهم:
تئوری اول ( محبوب و تصویری ) : قضیه پنکه سقفی و کود!
این رایج ترین توضیح برای این اصطلاح است و تصویری را مجسم می کند که به خوبی معنای آشوب و هرج و مرج را منتقل می کند.
فیلم ذهنی: یک پنکه سقفی قدیمی را تصور کنید که با سرعت بالا می چرخد. حالا تصور کنید که کسی مشتی فضولات ( کود ) را به سمت آن پرتاب کند.
نتیجه: آن ماده به طور ناگهانی و با نیروی بسیار توسط پره های پنکه در همه جهات پخش می شود و everything is ruined ( همه چیز به هم می ریزد ) .
معنای استعاری: این صحنهٔ آشفته و غیرقابل کنترل، استعارهٔ کاملی است برای لحظه ای که یک رسوایی بزرگ فاش می شود، یک مشکت پنهان آشکار می گردد یا یک وضعیت بحرانی به اوج خود می رسد و باعث می شود همه چیز به سرعت از کنترل خارج شود، مردم عصبانی شوند و هرج و مرج به پا گردد.
تئوری دوم ( نظامی ) : خلبانان جنگ جهانی دوم
یک تئوری دیگر این اصطلاح را به خلبانان جنگ جهانی دوم نسبت می دهد. گفته می شد وقتی خلبان در حال پرواز بود و توالت هواپیما را flush می کرد، محتویات آن به دلیل سرمای شدید ارتفاع بالا منجمد می شد. وقتی هواپیما برای فرود به ارتفاع پایین تر می رسید، این مواد یخزده آب می شدند و برخورد آنها با پنکهٔ خنک کنندهٔ موتور ( �the fan� ) صدای بلندی ایجاد می کرد و کثیفکاری به بار می آورد. این اتفاق غیرمنتظره و نامطبوع به عنوان استعاره ای برای یک مشکل بزرگ و ناگهانی استفاده شد.
تئوری سوم ( کشتاورزی )
در مزارع قدیمی، از پنکه های بزرگ برای جدا کردن کاه از دانه ( خرمنکوبی ) استفاده می شد. اگر کسی به اشتباه فضولات حیوانی را که حاوی دانه های هضم نشده بود، وارد این دستگاه می کرد، دستگاه آن را در تمامی محیط پخش می کرد و یک کثیفکاری بزرگ و غیرقابل کنترل به وجود می آورد.
نتیجه نهایی ( "when the shit hits the fan" ) :
وقتی آن حقیقت زشت یا مشکل بزرگ finalmente فاش می شود و با عموم مردم ( یا کسانی که نباید می دانستند ) برخورد می کند، نتیجه یک آشوب و هرج و مرج کامل است.
به همین دلیل است که این عبارت چنین معنای قدرتمندی دارد و در فارسی معمولاً با عباراتی مثل �وقتی رسوایی آشکار شد�، �وقتی ماجرا لو رفت� یا �وقتی همه چیز به هم ریخت� ترجمه می شود.
🔹 معادل فارسی:
همه چیز به هم ریخت / اوضاع خراب شد / گندش دراومد / ترکید
در زبان محاوره ای: �شَت خورد به پنکه�، �ترکید�، �قضیه لو رفت�، �آشوب شد�
🔹 مترادف ها:
explode / blow up / go public / unravel / escalate
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
Once the scandal hit the fan, the CEO resigned. وقتی رسوایی علنی شد، مدیرعامل استعفا داد.
It’s only a matter of time before this hits the fan. فقط مسئله ی زمانه تا این قضیه بترکه.
Everything hit the fan when she found the messages. همه چیز به هم ریخت وقتی پیام ها رو پیدا کرد.
همه چیز به هم ریخت / اوضاع خراب شد / گندش دراومد / ترکید
در زبان محاوره ای: �شَت خورد به پنکه�، �ترکید�، �قضیه لو رفت�، �آشوب شد�
🔹 مترادف ها:
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
Once the scandal hit the fan, the CEO resigned. وقتی رسوایی علنی شد، مدیرعامل استعفا داد.
It’s only a matter of time before this hits the fan. فقط مسئله ی زمانه تا این قضیه بترکه.
Everything hit the fan when she found the messages. همه چیز به هم ریخت وقتی پیام ها رو پیدا کرد.
گندش درآمدن
افتضاح بالا آوردن
وقتی اوضاع خراب شود
کار به جای باریک کشیدن
... [مشاهده متن کامل]
مخرب
با تأثیر منفی
بر باد ده