1. Dad'll hit the ceiling when he finds out I've left school.
[ترجمه Mr_bghr] وقتی پدر بفهمه که مدرسه رو ترک کردم از کوره در میره|
[ترجمه گوگل]بابا وقتی متوجه شد من مدرسه را ترک کرده ام، سقف را می زند[ترجمه ترگمان]وقتی بفهمه که مدرسه رو ترک کردم بابا به سقف برخورد می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. My father hit the ceiling when I damaged the car.
[ترجمه Yuki] پدر م عصبانی شد وقتی به ماشین آسیب زدم|
[ترجمه گوگل]وقتی به ماشین آسیب زدم پدرم به سقف زد[ترجمه ترگمان]وقتی به ماشین آسیب زدم، پدرم به سقف ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The turbulence was such that his head hit the ceiling and his headset came off and fell to the floor.
[ترجمه گوگل]تلاطم به حدی بود که سرش به سقف برخورد کرد و هدستش جدا شد و روی زمین افتاد
[ترجمه ترگمان]تلاطم هوایی چنان بود که سرش به سقف برخورد کرد و گوشی را برداشت و روی زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تلاطم هوایی چنان بود که سرش به سقف برخورد کرد و گوشی را برداشت و روی زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. One tankard hit the ceiling, another broke a window.
[ترجمه گوگل]یکی از تانکرها به سقف خورد، دیگری شیشه ای را شکست
[ترجمه ترگمان]یکی از tankard به سقف برخورد کرد و دیگری پنجره را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یکی از tankard به سقف برخورد کرد و دیگری پنجره را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Then, he proceeded to hit the ceiling.
[ترجمه گوگل]سپس اقدام به زدن سقف کرد
[ترجمه ترگمان]سپس شروع به زدن به سقف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس شروع به زدن به سقف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I nearly hit the ceiling when you spoke.
[ترجمه گوگل]وقتی تو صحبت می کردی نزدیک بود به سقف بزنم
[ترجمه ترگمان]وقتی صحبت می کردی نزدیک بود به سقف برخورد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی صحبت می کردی نزدیک بود به سقف برخورد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He'll hit the ceiling if I ask to change again.
[ترجمه گوگل]اگر دوباره بخواهم عوض کنم، سقف را می زند
[ترجمه ترگمان]اگر بخوام دوباره تغییر کنم به سقف برخورد می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر بخوام دوباره تغییر کنم به سقف برخورد می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Mr. White hit the ceiling when asked senseless questions.
[ترجمه گوگل]وقتی از آقای وایت سؤالات بیهوده پرسیده شد، به سقف زد
[ترجمه ترگمان]آقای وایت وقتی سوال بی معنی پرسید، به سقف برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آقای وایت وقتی سوال بی معنی پرسید، به سقف برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A wife may hit the ceiling because her husband forgot their wedding anniversary.
[ترجمه گوگل]یک زن ممکن است به این دلیل که شوهرش سالگرد ازدواج خود را فراموش کرده است، سقف را بزند
[ترجمه ترگمان]یک زن ممکن است به سقف برسد، زیرا شوهرش سالگرد ازدواج آن ها را فراموش کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک زن ممکن است به سقف برسد، زیرا شوهرش سالگرد ازدواج آن ها را فراموش کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. With his temper, he probably hit the ceiling.
[ترجمه گوگل]با عصبانیتش احتمالاً به سقف زده است
[ترجمه ترگمان]با عصبانیت به سقف برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با عصبانیت به سقف برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Prices in the shops have hit the ceiling over the last few weeks.
[ترجمه گوگل]قیمت ها در مغازه ها طی چند هفته اخیر به سقف رسیده است
[ترجمه ترگمان]در چند هفته گذشته قیمت ها در مغازه ها به سقف رسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در چند هفته گذشته قیمت ها در مغازه ها به سقف رسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The boss will hit the ceiling when he finds that we've overrun the budget.
[ترجمه گوگل]رئیس وقتی متوجه شود که ما از بودجه تجاوز کرده ایم، سقف را می زند
[ترجمه ترگمان]وقتی فهمید که ما بودجه را تصرف کرده ایم، رئیس به سقف ضربه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی فهمید که ما بودجه را تصرف کرده ایم، رئیس به سقف ضربه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Mr. Block hit the ceiling when he was asked senseless questions.
[ترجمه گوگل]آقای بلوک وقتی از او سؤالات بیهوده ای پرسیده شد به سقف زد
[ترجمه ترگمان]آقای بروک، هنگامی که از سوا لات بی معنی سوال می کرد، به سقف برخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آقای بروک، هنگامی که از سوا لات بی معنی سوال می کرد، به سقف برخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I know why my father hit the ceiling.
[ترجمه گوگل]می دانم چرا پدرم به سقف زد
[ترجمه ترگمان] میدونم چرا پدرم به سقف برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] میدونم چرا پدرم به سقف برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Davi's dad hit the ceiling when he know he cut the class for no reason.
[ترجمه گوگل]پدر داوی وقتی میدانست که کلاس را بدون دلیل قطع کرده، به سقف زد
[ترجمه ترگمان]پدر Davi وقتی فهمید برای هیچ دلیلی کلاس را قطع کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پدر Davi وقتی فهمید برای هیچ دلیلی کلاس را قطع کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید