hit someone

پیشنهاد کاربران

کسی را کتک زدن
Ex. When he called me a thief I promptly hit him.
وقتی مرا دزد خطاب کرد، بی درنگ او را کتک زدم.
متوجه شدن، پی بردن، به خاطر آوردن،