hit out


1- ضربه ی متقابل زدن 2- مورد نکوهش قرار دادن، انتقاد کردن، کوبیدن (دشمنان)

جمله های نمونه

1. He hit out at me before I did.
[ترجمه حسین] او قبل از این که کار را انجام دهم به من ضربه زد
|
[ترجمه گوگل]قبل از من به من ضربه زد
[ترجمه ترگمان]اون قبل از من به من ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Goaded beyond endurance, she turned on him and hit out.
[ترجمه گوگل]او که بیش از حد تحمل بود، به سمت او چرخید و ضربه ای زد
[ترجمه ترگمان]به سوی او برگشت و به او ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I used to hit out at my husband and throw things at him.
[ترجمه گوگل]من عادت داشتم به شوهرم ضربه بزنم و چیزهایی را به طرف او پرتاب کنم
[ترجمه ترگمان]من عادت داشتم به شوهرم ضربه بزنم و چیزها رو بهش پرت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Minister hit out against trade union leaders.
[ترجمه گوگل]وزیر به رهبران اتحادیه های کارگری حمله کرد
[ترجمه ترگمان]این وزیر به رهبران اتحادیه تجاری برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When he felt someone grab him, he hit out wildly.
[ترجمه گوگل]وقتی احساس کرد که کسی او را گرفته است، به شدت به او برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی احساس کرد کسی او را می گیرد وحشیانه به بیرون ضربه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I just hit out blindly in all directions.
[ترجمه گوگل]من فقط کورکورانه از همه جهات ضربه زدم
[ترجمه ترگمان] من فقط کورکورانه به همه طرف شلیک کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It can hit out sparks.
[ترجمه گوگل]می تواند جرقه بزند
[ترجمه ترگمان] میتونه جرقه بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He hit out in his lecture at the system of the death penalty.
[ترجمه گوگل]او در سخنرانی خود در مورد سیستم مجازات اعدام انتقاد کرد
[ترجمه ترگمان]او به سخنرانی خود در سیستم مجازات اعدام اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The President took the opportunity to hit out at what he sees as foreign interference.
[ترجمه گوگل]رئیس‌جمهور از این فرصت استفاده کرد و به آنچه مداخله خارجی می‌داند ضربه زد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور این فرصت را برای ضربه زدن به آنچه که او به عنوان یک دخالت خارجی می بیند، به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He hit out at me without thinking.
[ترجمه گوگل]بدون فکر به من ضربه زد
[ترجمه ترگمان]بدون فکر کردن به من ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His new novel was hit out for full of violence and pornography.
[ترجمه گوگل]رمان جدید او پر از خشونت و پورنوگرافی بود
[ترجمه ترگمان]رمان جدید او پر از خشونت و پورنوگرافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In a rousing speech the minister hit out at racism in the armed forces.
[ترجمه گوگل]وزیر در یک سخنرانی هیجان انگیز به نژادپرستی در نیروهای مسلح حمله کرد
[ترجمه ترگمان]وزیر در یک سخنرانی هیجان انگیز به نژادپرستی در نیروهای مسلح اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Brazilian soccer boss Carlos Parreira hit out angrily last night after his side were barred from training at Wembley.
[ترجمه گوگل]کارلوس پاریرا، سرمربی برزیلی فوتبال دیشب پس از اینکه تیمش از تمرین در ومبلی منع شد، با عصبانیت برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]\"کارلوس Parreira\"، رئیس فوتبال برزیل، در شب گذشته پس از اینکه در ومبلی پشت سر او قرار گرفته بود، با عصبانیت ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The people asked the government to hit out against corruption and theft.
[ترجمه گوگل]مردم از دولت خواستند که با فساد و دزدی مقابله کند
[ترجمه ترگمان]مردم از دولت خواستند تا علیه فساد و دزدی مبارزه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He didn't hit out, but hit the wicket by a fluke.
[ترجمه گوگل]او ضربه ای نزد، اما به طور تصادفی به ویکت ضربه زد
[ترجمه ترگمان]او سرش را تکان نداد، اما با یک حرکت ناگهانی به دروازه ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

۱. ضربه زدن با دست یا به کمک یک شی
When he felt someone grab him, he hit out wildly
۲. انتقاد شدید از کسی
The Medical Association yesterday hit out at government

بپرس