hit or miss

/ˈhɪtˈɔːrˈmɪs//hɪtɔːmɪs/

برحسب تصادف، اتفاقا، تصادفا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: careless or random.
متضاد: meticulous

جمله های نمونه

1. You hit or miss with an arcane at-will attack power, or you hit no targets with a melee or ranged arcane encounter attack power.
[ترجمه گوگل]شما با قدرت حمله مخفیانه به اراده خود ضربه می زنید یا از دست می دهید، یا با قدرت حمله غوغا یا درگیری مخفیانه به هیچ هدفی نمی خورید
[ترجمه ترگمان]شما به قدرت حمله خواهید کرد یا از دست خواهید داد، یا به قدرت حمله خواهید کرد، یا با یک آشوب و یا برخورد پنهانی با قدرت مواجه نخواهید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Web page printing has usually been a hit or miss affair and large pages can be cut off at the bottom or the sides.
[ترجمه گوگل]چاپ صفحات وب معمولاً مورد توجه بوده یا از دست رفته است و صفحات بزرگ را می توان در پایین یا کناره های آن برش داد
[ترجمه ترگمان]چاپ صفحه وب معمولا مورد توجه قرار می گیرد و یا از دست داده می شود و صفحات بزرگ را می توان در کف یا کناره های آن کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If wireless coverage throughout your house is hit or miss, your best bet is to do a little DIY router upgrading.
[ترجمه گوگل]اگر پوشش بی‌سیم در سرتاسر خانه‌تان آسیب دید یا از دست رفت، بهترین گزینه این است که کمی ارتقاء روتر خود را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]اگر پوشش بی سیم در تمام خانه شما مورد ضربه قرار می گیرد و یا از دست می رود، بهترین شرط شما این است که یک روتر خودتان را که خودتان می توانید درست کنید، انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Finding music that matches your tastes can be hit or miss.
[ترجمه گوگل]پیدا کردن موسیقی منطبق با سلیقه شما ممکن است مورد توجه یا از دست دادن قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن موسیقی که مطابق با سلیقه شما باشد، می تواند مورد توجه قرار گیرد یا از دست برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The paint job had been done hit or miss.
[ترجمه گوگل]کار رنگ انجام شده بود ضربه یا از دست دادن
[ترجمه ترگمان]کار نقاشی مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود یا از دست رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In this paper, multi value hit or miss transformation (MVHMT) is introduced into a joint transform correlator (JTC) for binary image recognition.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، تبدیل ضربه یا از دست دادن چند مقدار (MVHMT) به یک همبسته تبدیل مشترک (JTC) برای تشخیص تصویر باینری معرفی می‌شود
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، multi (or)یا miss (MVHMT)به یک تبدیل مشترک (JTC)برای تشخیص تصویر دودویی معرفی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Keeping the information between the two tools synchronized was a hit or miss proposition.
[ترجمه گوگل]همگام نگه داشتن اطلاعات بین این دو ابزار یک پیشنهاد مهم بود
[ترجمه ترگمان]نگاه داشتن اطلاعات بین دو ابزار هماهنگ بود یا پیشنهادی از دست رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Now, with this integration, working on the correct version of the requirement is no longer hit or miss.
[ترجمه گوگل]اکنون، با این ادغام، کار بر روی نسخه صحیح مورد نیاز دیگر مورد ضربه یا از دست دادن نیست
[ترجمه ترگمان]حال، با این ادغام، کار بر روی نسخه صحیح این الزام دیگر مورد اصابت قرار نمی گیرد یا از دست نمی رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Measurable: By measurable, I mean that you should be able to say, definitely, whether you hit or miss your goal today.
[ترجمه گوگل]قابل اندازه گیری: منظور من از قابل اندازه گیری این است که شما باید بتوانید به طور قطع بگویید که آیا امروز به هدف خود رسیده اید یا از دست می دهید
[ترجمه ترگمان]قابل اندازه گیری: قابل اندازه گیری (قابل اندازه گیری)، منظورم این است که شما باید بتوانید به طور قطع بگویید که آیا هدف خود را امروز وارد یا از دست داده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The network provides adequate coverage on the coasts (see map), but it's hit or miss in the middle of the country, and there are 12 states with no Sprint 4G service at all.
[ترجمه گوگل]این شبکه پوشش مناسبی را در سواحل ارائه می‌کند (نقشه را ببینید)، اما در وسط کشور مورد استفاده قرار می‌گیرد یا از دست می‌رود، و 12 ایالت وجود دارند که اصلاً سرویس Sprint 4G ندارند
[ترجمه ترگمان]این شبکه پوشش مناسبی را در سواحل فراهم می کند (نقشه را ببینید)، اما در وسط کشور آسیب دیده و یا از دست داده می شود، و ۱۲ ایالت بدون هیچ دو سرعت خدمات ۴ G وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The quality of online video in the early 2000s was either hit or miss.
[ترجمه گوگل]کیفیت ویدیوهای آنلاین در اوایل دهه 2000 یا به شدت کاهش یافت یا از دست رفت
[ترجمه ترگمان]کیفیت ویدیوی آنلاین در اوایل دهه ۲۰۰۰ یا مورد اصابت قرار گرفت یا شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The fighting is the most crucial part of the game, but, sadly, it's a bit hit or miss.
[ترجمه گوگل]مبارزه حیاتی ترین بخش بازی است، اما، متأسفانه، کمی ضربه یا از دست دادن است
[ترجمه ترگمان]مبارزه مهم ترین بخش بازی است، اما متاسفانه، این یک ضربه است یا شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The aim of such encoding is to perform joint rank order hit or miss transform in one step.
[ترجمه گوگل]هدف از چنین رمزگذاری این است که در یک مرحله تبدیل مرتبه رتبه ای مشترک انجام شود
[ترجمه ترگمان]هدف از چنین رمزگذاری، انجام نظم رتبه مشترک و یا از دست دادن تبدیل در یک گام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Of course that's if the baby is willing to show itself to the camera which is always hit or miss.
[ترجمه گوگل]البته این در صورتی است که کودک مایل باشد خود را به دوربینی که همیشه ضربه می خورد یا از دست می دهد نشان دهد
[ترجمه ترگمان]البته اگر کودک مایل به نشان دادن خود به دوربینی است که همیشه مورد اصابت قرار می گیرد و یا از دست می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• haphazardly, randomly; carelessly, in an indifferent manner
hit or miss means the same as hit and miss.

پیشنهاد کاربران

تصادفی. شانسی. الله بختکی
مثال:
They often seem ambiguous, hit - or - miss, trial and error.
آنها اغلب مبهم، تصادفی و آزمون و خطا به نظر می رسند.
The phrase “hit - or - miss” is an idiom that means something is as likely to be unsuccessful as successful. It is often used to describe something that is done without care, forethought, system, or plan. For example, if someone says “her work can be hit - or - miss, ” they mean that the quality of her work is inconsistent and can vary from good to bad.
...
[مشاهده متن کامل]

عبارت "Hit - or - miss" اصطلاحی است به این معنی که احتمال ناموفق بودن چیزی به همان اندازه موفقیت آمیز بودن آن است. اغلب برای توصیف کاری که بدون مراقبت، پیش بینی، سیستم یا برنامه انجام می شود. برای مثال، اگر کسی می گوید “her work can be hit - or - miss, ”، به این معنی است که کیفیت کار او ناپایدار است و می تواند از خوب به بد متفاوت باشد.
بهترین معادل احتمالاً این عبارت است؛ بگیر نگیر، آیا بشه، آیا نشه
The quality of the food at that restaurant is hit - or - miss. Sometimes it’s great, but other times it’s terrible.
I’m not sure if I’ll be able to make it to the party tonight. It’s hit - or - miss whether I’ll be able to get off work in time.
The new employee’s work has been hit - or - miss so far. Some of their projects have been successful, but others have not.
The weather forecast for this weekend is hit - or - miss. It might rain, or it might be sunny.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/hit-or-miss
تیری در تاریکی
الکی، بی حساب کتاب
آزمون و خطا
یه روز خوب یه روز بد
randomly
بگیر نگیر
آیا بشه، آیا نشه
شانسکی
سعی و خطا
گاهی عمل می کند، گاهی نه. بگیر و نگیر دارد.

بپرس