با من تماس بگیر ( درخواست برای تماس یا ارتباط - غیر رسمی )
Hit me up when you get back in town.
به من سر بزن ( درخواست برای ملاقات - غیر رسمی )
Hit me up later, we'll go for a drink.
... [مشاهده متن کامل]
به من بده ( درخواست چیزی - غیر رسمی )
Hit me up with a cigarette.
حالم رو اوکی کن/ سرحالم بیار/ شارژم کن ( درخواست مواد مخدر )
He's asking everyone if they can hit him up.
به من سر بزن ( درخواست برای ملاقات - غیر رسمی )
... [مشاهده متن کامل]
به من بده ( درخواست چیزی - غیر رسمی )
حالم رو اوکی کن/ سرحالم بیار/ شارژم کن ( درخواست مواد مخدر )
مثال؛
If you want to hang out this weekend, hit me up.
A person might say, “I’m bored, someone hit me up with something to do. ”
Another might post on social media, “Looking for recommendations for a good book to read, hit me up with your suggestions. ”
... [مشاهده متن کامل]
بهم پیام بده، زنگ بزن، باهام تماس بگیر، با من در ارتباط باش.
با من تماس بگیر
خبرم کن
تماس بگیر با من - به من خبر بده - منو در جریان بزار - ارتباط برقرار کردن - به من اطلاع بده
بهم زنگ بزن
منو در جریان بزار
قلقلکی ام
در جریان گذاشتن شخص از احوال کسی، به معنای > منو در جریان بذار - به من خبر بده - بهم ز بزن -
به مو زنگ بزن
1 - درخواست از کسی، بطور معمول، درخواست پول
2 - ارتباط برقرار کردن : منو در جریان بذار، به من اطلاع بده، باخبرم کن، بهم زنگ بزن
2 - ارتباط برقرار کردن : منو در جریان بذار، به من اطلاع بده، باخبرم کن، بهم زنگ بزن
بهم زنگ بزن
به من زنگ بزن
به من زنگ بزن
به من پیام بده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)