hit list


(فهرست اشخاص یا چیزهایی که باید مورد مخالفت یا از بین رفتن قرار بگیرند) فهرست قربانیان، فهرست ضربه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) a list of people to be murdered.

(2) تعریف: a list of people or groups to be opposed.

جمله های نمونه

1. He was on a terrorist's hit list.
[ترجمه گوگل]او در لیست حملات تروریستی قرار داشت
[ترجمه ترگمان]اون تو لیست hit تروریست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The company drew up a hit list of shops it expects to close.
[ترجمه گوگل]این شرکت فهرستی از فروشگاه‌هایی که انتظار دارد تعطیل شوند، تهیه کرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت لیستی از مغازه ها را که انتظار بسته شدن دارد، تهیه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some banks also have a hit list of people whom they threaten to sue for damages.
[ترجمه گوگل]برخی از بانک ها نیز فهرستی از افرادی دارند که آنها را تهدید به شکایت برای جبران خسارت می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از بانک ها نیز لیستی از افرادی که تهدید به اقامه دعوی کرده اند را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was at the top of the terrorists' hit list for over two years.
[ترجمه گوگل]او بیش از دو سال در صدر فهرست حملات تروریستی قرار داشت
[ترجمه ترگمان]او بیش از دو سال در صدر فهرست تروریست ها قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The newspapers were sent a hit list of 100 military and political targets.
[ترجمه گوگل]برای روزنامه ها فهرستی از 100 هدف نظامی و سیاسی ارسال شد
[ترجمه ترگمان]این روزنامه ها لیستی از ۱۰۰ هدف نظامی و نظامی را ارسال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Which services are on the government's hit list?
[ترجمه گوگل]کدام خدمات در لیست بازدید دولت قرار دارند؟
[ترجمه ترگمان]کدام سرویس ها در فهرست هدف دولت قرار دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This will narrow your choice to a smaller hit list of suitable shoes.
[ترجمه گوگل]این انتخاب شما را به لیستی کوچکتر از کفش های مناسب محدود می کند
[ترجمه ترگمان]این کار باعث می شود انتخاب شما به یک فهرست هدف کوچک تر از کفش های مناسب محدود شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If Coleman was next on the hit list, they would in any case be safer travelling on their own.
[ترجمه گوگل]اگر کلمن نفر بعدی در لیست بازدیدکنندگان بود، در هر صورت سفر به تنهایی امن تر بود
[ترجمه ترگمان]اگر کلمن در فهرست هدف قرار داشت، در هر موردی برای سفر به مقصد خود امن تر خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ralph is on my hit list for contributing money for the orphans.
[ترجمه گوگل]رالف به دلیل کمک مالی به یتیمان در لیست موفق من است
[ترجمه ترگمان]رالف در لیست هدف من برای کمک به یتیمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Allied-Lyons was also said to be on the Goldsmith hit list.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که Allied-Lyons نیز در لیست موفق گلد اسمیت قرار دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین گفته می شد که متفقین - لیون در فهرست هدف گلد اسمیت قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Slow play is at the head of this particular magazine's hit list, and quite rightly so.
[ترجمه گوگل]بازی آهسته در رأس فهرست موفق این مجله خاص قرار دارد و کاملاً درست است
[ترجمه ترگمان]بازی کند در بالای فهرست هدف این مجله قرار دارد و کاملا صحیح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Detective Bobby Caruso was at the top of his hit list.
[ترجمه گوگل]کارآگاه بابی کاروسو در صدر لیست موفقیت های او قرار داشت
[ترجمه ترگمان]کارآگاه \"بابی Caruso\" در صدر لیست خودش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Judge Aqiqi said Kazemi and Alikhani had prepared a hit list of up to 40 intended victims.
[ترجمه گوگل]قاضی عقیقی گفت کاظمی و علیخانی فهرستی از 40 قربانی مورد نظر تهیه کرده بودند
[ترجمه ترگمان]قاضی Aqiqi گفت: کاظمی و Alikhani لیستی از ۴۰ قربانی مورد نظر را تهیه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This afternoon that put them on environment minister Michael Howard's hit list.
[ترجمه گوگل]امروز بعدازظهر که آنها را در لیست بازدید وزیر محیط زیست مایکل هاوارد قرار داد
[ترجمه ترگمان]این بعد از ظهر که آن ها را در فهرست هدف وزیر محیط زیست مایکل هوارد قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a hit list is a list that terrorists or gangsters have of the people they intend to kill.

پیشنهاد کاربران

a list of people, groups, or organizations that someone, esp. in politics, intends to take unpleasant action against/ a list of people who someone intends to murder or take unpleasant action against
فهرستی از افراد، گروه ها یا سازمان هایی که شخصی، به ویژه در سیاست، قصد دارد اقدامات ناخوشایندی علیه آنان انجام دهد/ لیستی از افرادی که شخصی قصد قتل یا اقدام ناخوشایند علیه آنها را دارد
...
[مشاهده متن کامل]

The newspapers were sent a hit list of 100 military and political targets.
He’s on the president’s hit list because he helped defeat the tax bill.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/hit-list
لیست افراد یا اقلامی که باید از بین بروند.

بپرس