🔹 پاسخ دادن با حمله / ضربه ی متقابل زدن / واکنش تند نشان دادن / جواب دادن به انتقاد یا حمله
🔹 مثال ها:
She hit back at the accusations with strong evidence. با مدارک قوی به اتهامات پاسخ داد.
... [مشاهده متن کامل]
He hit back after being insulted. بعد از توهین، واکنش تندی نشون داد.
The boxer hit back with a powerful uppercut. مشت زن با یک ضربه ی قوی پاسخ داد.
🔹 مترادف ها | retaliate / counter / strike back/ respond forcefully / clap back
🔹 مثال ها:
She hit back at the accusations with strong evidence. با مدارک قوی به اتهامات پاسخ داد.
... [مشاهده متن کامل]
He hit back after being insulted. بعد از توهین، واکنش تندی نشون داد.
The boxer hit back with a powerful uppercut. مشت زن با یک ضربه ی قوی پاسخ داد.
🔹 مترادف ها | retaliate / counter / strike back/ respond forcefully / clap back
ضد حمله زدن
متقابلاً جواب دادن
در ورزش پاسخ دادن به موفقیت حریف با اقدامان تهاجمی
لطف کسی را پاسخ دادن
در ورزش پاسخ دادن به موفقیت حریف با اقدامان تهاجمی
لطف کسی را پاسخ دادن