histrionics

/ˌhɪstriˈɑːnɪks//ˌhɪstrɪˈɒnɪks/

معنی: ظاهر سازی، نمایش، صحنه سازی، اجراء نمایش
معانی دیگر: هنرهای دراماتیک، بازیگری، هنرپیشگی و به صحنه آوری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (usu. used with a pl. verb) overly dramatic, emotional, or affected behavior.

(2) تعریف: (used with a sing. verb) acting and the techniques of acting.
مشابه: acting

جمله های نمونه

1. I'd had enough of Lydia's histrionics.
[ترجمه گوگل]من به اندازه کافی از هیستریونیک های لیدیا لذت برده بودم
[ترجمه ترگمان] به اندازه کافی بازی لیدیا رو داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was used to her mother's histrionics.
[ترجمه گوگل]او به هیستریونیک های مادرش عادت کرده بود
[ترجمه ترگمان]او به بازی مادرش عادت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gone, maybe, are the famed histrionics but in their place is an assuredness which hints at a new maturity.
[ترجمه گوگل]شاید هیستریونیک های معروف از بین رفته باشند، اما به جای آنها اطمینانی وجود دارد که به بلوغ جدیدی اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]شاید، معروف هستند اما در جای آن ها an است که به یک بلوغ جدید اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sanchez's touchline histrionics evoked memories of some of Martin O'Neill's maddest moments on the same turf.
[ترجمه گوگل]داستان‌های سانچز خاطرات برخی از دیوانه‌کننده‌ترین لحظات مارتین اونیل را در همان زمین زنده کرد
[ترجمه ترگمان]نمایش touchline سانچز، خاطرات چند لحظه از Martin مارتین O را در همان چمن زار به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their glances only drove him to greater histrionics.
[ترجمه گوگل]نگاه های آنها فقط او را به سمت هیستریونیک های بزرگ تر سوق داد
[ترجمه ترگمان]نگاه آن ها فقط او را به نمایش نمایشی بیشتری می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After Jett's histrionics, I didn't know how much more I could take.
[ترجمه گوگل]بعد از هیستریونیک جت، نمی دانستم چقدر بیشتر می توانم تحمل کنم
[ترجمه ترگمان]بعد از نمایش Jett، نمی دونستم چقدر دیگه میتونم تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That act, after all the histrionics from his team-mates in this series, sparked off an ugly reaction.
[ترجمه گوگل]این عمل، پس از تمام اتفاقات هم تیمی هایش در این سریال، واکنش زشتی را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]این عمل، بعد از همه the از طرف همکارانش در این سری، منجر به واکنش زشتی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He accused me of histrionics and dubbed me Sarah Bernhardt, after the crown princess of stage and silent movie melodrama.
[ترجمه گوگل]او من را به هیستریونیک متهم کرد و به من لقب سارا برنهارت را به نام ولیعهد صحنه و ملودرام فیلم صامت داد
[ترجمه ترگمان]او من را به نمایش اجر کرد و به من سارا برنهارت اشاره کرد و بعد از تاج و stage نمایش فیلم های صامت سینما به من لقب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Turning her histrionics down gives us a chance to watch the many wondrous things she can do well.
[ترجمه گوگل]نادیده گرفتن هیستریونیک او به ما فرصتی می دهد تا کارهای شگفت انگیز زیادی را که او می تواند به خوبی انجام دهد تماشا کنیم
[ترجمه ترگمان]نمایش اجر او به ما فرصتی می دهد تا کاره ای شگفت انگیزی را که می تواند انجام دهد تماشا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These squabbling Tolstoys and their stilted histrionics were conceited and exasperating.
[ترجمه گوگل]این تولستوی‌های نزاع‌گر و تاریخ‌نگاری‌های خفه‌شان مغرور و خشم‌انگیز بودند
[ترجمه ترگمان]این squabbling و histrionics stilted و histrionics their، مغرور و exasperating بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In this phase, the shouts and histrionics will abate somewhat.
[ترجمه گوگل]در این مرحله فریادها و هیستریونیک ها تا حدودی کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]در این مرحله، فریادها و histrionics تا حدودی فروکش خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There were no histrionics, no climbing through the stands to greet her family and friends. Instead, Li sat calmly on her chair and let it all sink in.
[ترجمه گوگل]هیچ هیستریونیکی وجود نداشت، هیچ صعودی از میان جایگاه ها برای خوشامدگویی به خانواده و دوستانش وجود نداشت درعوض، لی با آرامش روی صندلی خود نشست و اجازه داد همه چیز داخل شود
[ترجمه ترگمان]نمایشی در کار نبود، بدون اینکه از جایگاه تماشاگران بالا برود تا به خانواده اش و دوستان خوش آمد بگوید در عوض، لی آرام روی صندلی اش نشست و اجازه داد که همه چیز در حال غرق شدن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sex is used by histrionics to prop up their self-esteem and to regulate their labile sense of self-worth.
[ترجمه گوگل]هیستریونیک ها از رابطه جنسی برای تقویت عزت نفس و تنظیم احساس ناپایدار ارزش خود استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد اعتماد به نفس خود و تنظیم حس labile به ارزش خود، از سوی histrionics برای حمایت از عزت نفس استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Histrionics are, therefore, "inappropriately seductive" and have multiple sexual liaisons and partners.
[ترجمه گوگل]بنابراین، هیستریونیک ها "به طور نامناسب اغوا کننده" هستند و دارای روابط جنسی و شرکای متعدد هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین histrionics \"بسیار گمراه کننده\" هستند و روابط و روابط جنسی متعددی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I laughed at his histrionics .
[ترجمه گوگل]به هیستریونیکش خندیدم
[ترجمه ترگمان]من به بازی هاش خندیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ظاهرسازی (اسم)
affectation, pretense, simulation, histrionics, humbuggery, hypocrisy

نمایش (اسم)
amusement, performance, play, display, show, appearance, demonstration, ostentation, histrionics, representation, presentation, exhibition, portrayal, parade, presentment, staging, showing, exposure, drama, flare, spectacle

صحنه سازی (اسم)
histrionics, scenery

اجراء نمایش (اسم)
histrionics

انگلیسی به انگلیسی

• theatrical performance; acting; overly dramatic or exaggerated speech or actions

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : histrionics
✅️ صفت ( adjective ) : histrionic
✅️ قید ( adverb ) : histrionically
تمارض
معرکه گیری
رفتار هیجانی - نمایشی
در ضمن توی روانشناسی یه نوع از شخصیت های ناسالم محسوب میشه.
تظاهر
رفتار نمایشی و اغراق آمیز
نقش بازی کردن
ریاکاری، ظاهرسازی
کولی بازی در آوردن
ننه من غریبم درآوردن

بپرس