histrionic

/ˌhɪstriˈɑːnɪk//ˌhɪstrɪˈɒnɪk/

معنی: مربوط به نمایش
معانی دیگر: وابسته به نمایش و هنرپیشگی، تئاتری، وابسته به بازیگری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: histrionically (adv.)
(1) تعریف: of or concerning actors or their work.
مشابه: dramatic

(2) تعریف: done in a theatrical, emotional, or affected manner; overly dramatic.
مشابه: melodramatic

- "I'll never speak to you again!" she declared in a histrionic tone.
[ترجمه گوگل] "من دیگر هرگز با شما صحبت نمی کنم!" او با لحنی تاریخی گفت
[ترجمه ترگمان] من دیگه با تو حرف نمی زنم او با صدای خوش رویی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She put on a histrionic display of grief at her ex-husband's funeral.
[ترجمه گوگل]او در مراسم تشییع جنازه شوهر سابقش نمایشی تاریخی از اندوه نشان داد
[ترجمه ترگمان]او در مراسم تدفین شوهرش نمایش خوبی برای نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dorothea let out a histrionic groan.
[ترجمه گوگل]دوروتیا ناله‌ای هولناک بیرون داد
[ترجمه ترگمان]دور تا ناله خود را به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She has a rather histrionic outlook on life sometimes.
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات یک دیدگاه تاریخی نسبتاً تاریخی به زندگی دارد
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها یک دیدگاه histrionic نسبت به زندگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dara does most of the talking, in her histrionic, italicized, ironic way.
[ترجمه گوگل]دارا بیشتر صحبت ها را به شیوه تاریخی، مورب و کنایه آمیز خود انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]دارا، بیش از همه حرف زدن، مربوط به نمایش مربوط به نمایش او، مسخره و طنزآمیز را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The gait may be histrionic with the degree of dysfunction varying in different situations.
[ترجمه گوگل]راه رفتن ممکن است هیستریونیک باشد و درجه اختلال عملکرد در موقعیت های مختلف متفاوت باشد
[ترجمه ترگمان]این راه رفتن ممکن است با درجه اختلال عملکرد متفاوت در موقعیت های مختلف، نمایش داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yet the 20-year-old at the centre of the histrionic hype is impervious to it all.
[ترجمه گوگل]با این حال، جوان 20 ساله ای که در مرکز این هیاهوهای تاریخی قرار دارد، از همه آن ها نفوذ ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]با این حال، این اعتیاد ۲۰ ساله در مرکز اعتیاد به نمایش، در برابر همه آن غیرقابل نفوذ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Garbo's natural manner distinguished her from more histrionic silent actors.
[ترجمه گوگل]رفتار طبیعی گاربو او را از بازیگران صامت تاریخی تر متمایز می کرد
[ترجمه ترگمان]رفتار طبیعی Garbo او را از نمایش more های ساکت نمایش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. No genetic effects were found on Histrionic, but common environmental effect accounted for 5 08%( 4 50- 6 4 of the total variances.
[ترجمه گوگل]هیچ اثر ژنتیکی بر هیستریونیک یافت نشد، اما اثر محیطی رایج 5 08 % ( 4 50- 6 4 ) از کل واریانس ها را به خود اختصاص داد
[ترجمه ترگمان]هیچ تاثیر ژنتیکی در Histrionic پیدا نشد، اما تاثیر محیطی معمول ۵ % (۴ - ۴)۴ واریانس کلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She had never forgotten her one histrionic achievement in Chicago.
[ترجمه گوگل]او هرگز یک دستاورد تاریخی خود در شیکاگو را فراموش نکرده بود
[ترجمه ترگمان]او هرگز یک موفقیت مربوط به نمایش در شیکاگو را از یاد نبرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The improvement of parents'breeding model can prevent histrionic personality disorder.
[ترجمه گوگل]بهبود الگوی پرورش والدین می تواند از اختلال شخصیت هیستریونیک جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]بهبود مدل پرورش والدین می تواند از اختلال شخصیت نمایشی جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But while the histrionic is overly-emotional, invested in intimacy, and self-dramatizing ("drama queen"), the somatic narcissist and the psychopath are cold and calculating.
[ترجمه گوگل]اما در حالی که داستان هیستریونیک بیش از حد احساسی است، روی صمیمیت سرمایه گذاری می کند و خود را نمایش می دهد ("ملکه درام")، خودشیفته جسمی و روان پریش خونسرد و حسابگر هستند
[ترجمه ترگمان]اما در حالی که نمایش نمایشی بیش از حد عاطفی است، در صمیمیت و خود - dramatizing (\"ملکه نمایش\")، the جسمی و بیمار روانی، سرد و حسابگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The core symptom of histrionic personality disorder is attracting other's attention.
[ترجمه گوگل]علامت اصلی اختلال شخصیت هیستریونیک جلب توجه دیگران است
[ترجمه ترگمان]نشانه های اصلی اختلال شخصیت نمایشی، توجه دیگران را جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To perform higher actions, to serve the imagination with special distinction, it seems essential to be histrionic.
[ترجمه گوگل]برای انجام اعمال بالاتر، خدمت به تخیل با تمایز خاص، ضروری به نظر می رسد که هیستریونیک باشد
[ترجمه ترگمان]برای انجام اقدامات بیشتر، برای خدمت به نیروی تخیل با تمایز خاص، به نظر می رسد که تقلید از آن ضروری به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Theory of drama inbeing is mostly embodied discussing drama configuration, histrionic and performing system.
[ترجمه گوگل]نظریه وجود درام عمدتاً در مورد پیکربندی درام، هیستریونیک و سیستم اجرا مجسم می شود
[ترجمه ترگمان]تیوری نمایش درام بیشتر در بحث در مورد پیکربندی نمایش، نمایش و اجرای نمایش نمایش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مربوط به نمایش (صفت)
histrionic

انگلیسی به انگلیسی

• dramatic, theatrical
histrionic behaviour is very dramatic and exaggerated, but is not sincere; a formal use.
you can describe dramatic and exaggerated behaviour as histrionics.

پیشنهاد کاربران

پرجوش و خروش
Refers to someone who constantly seeks attention and behaves in an exaggerated or dramatic manner. It can also describe performances or actions that are meant to evoke strong emotions.
کسی که دائماً به دنبال جلب توجه است و به شیوه ای اغراق آمیز یا نمایشی رفتار می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین می تواند اجراها یا اعمالی را توصیف کند که برای برانگیختن احساسات قوی هستند.
مثال؛
She’s always so histrionic, making a show out of everything.
In a conversation about a play, someone might say, “The actor’s histrionic performance brought the character to life. ”
A friend might comment, “You’re being histrionic with all the dramatic gestures, but it’s entertaining. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-dramatic/
جلب توجهانه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : histrionics
✅️ صفت ( adjective ) : histrionic
✅️ قید ( adverb ) : histrionically

Histrionic personality
overly theatrical or melodramatic in character or style.
شخصیت نمایشی و متظاهر
کلمه ایی رسمی و بار معنایی منفی دارد و به معنی رفتاری نمایشی و سعی در جلب توجه است

بپرس