historiography

/ˌhɪˌstɔːriˈɑːɡrəfi//hɪˌstɒriˈɒɡrəfi/

تاریخ نگاری، تاریخ نویسی، تاریخ شناسی (شناخت روش های مختلف تاریخی و تاریخ نویسان بزرگ)، تواریخ، تاریخها

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: historiographies
مشتقات: historiographic (adj.), historiographically (adv.)
(1) تعریف: the theories, methods, assumptions, and principles of historical research and writing.

(2) تعریف: a body of written history; historical literature.

- the historiography of ancient Greece
[ترجمه گوگل] تاریخ نگاری یونان باستان
[ترجمه ترگمان] تاریخ نگاری یونان باستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the writing or presentation of history.

جمله های نمونه

1. Historiography arose when an event occurred which in its magnitude matched the greatest events celebrated in legend.
[ترجمه گوگل]تاریخ‌نگاری زمانی پدید آمد که رویدادی رخ داد که در بزرگی خود با بزرگترین رویدادهایی که در افسانه‌ها جشن می‌گرفتند مطابقت داشت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که حادثه ای رخ داد که در عظمت آن با بزرگ ترین رویدادهایی که در افسانه ها دیده شده بود برابری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sima Biao's Xuhanshu (continuation of historiography of han dynasty)was annotated by Liu Zhao. As an annotation bookmaking, it's a distinguished achievement in Wei, Jin, South and North Dynasties.
[ترجمه گوگل]شوهانشو سیما بیائو (ادامه تاریخ نگاری سلسله هان) توسط لیو ژائو حاشیه نویسی شده است به عنوان یک کتاب‌سازی حاشیه‌نویسی، این یک دستاورد برجسته در سلسله‌های وی، جین، جنوبی و شمالی است
[ترجمه ترگمان]سیما Biao (ادامه تاریخ نگاری این خاندان)توسط لیو Zhao توضیح داده شد این یک دستاورد برجسته در وی، جین، آفریقای جنوبی و شمالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The historiography of Alexander is a complex mix of evolution through source, memory, speculation.
[ترجمه گوگل]تاریخ نگاری اسکندر ترکیبی پیچیده از تکامل از طریق منبع، حافظه و حدس و گمان است
[ترجمه ترگمان]تاریخ نگاری آلکساندر ترکیبی پیچیده از تکامل از طریق منبع، حافظه، گمانه زنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. History view and historiography method are opposite its whole undoubtedly hit those who defeat bound of our country history to become silent the edificatory meaning that has reality.
[ترجمه گوگل]تاریخ نگرش و روش تاریخ نگاری در مقابل تمام آن قرار می گیرد، بی شک به کسانی ضربه می زند که مرزهای تاریخ کشور ما را شکست می دهند تا معنای سازنده ای را که واقعیت دارد، خاموش کنند
[ترجمه ترگمان]دیدگاه تاریخ و روش تاریخ نگاری در مقابل همه کسانی است که تاریخ کشورمان را شکست داده تا به معنای edificatory که واقعیت دارد، خاموش شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At present the development of educational historiography meets a double crisis of inside and outside.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر توسعه تاریخ نگاری آموزشی با بحران مضاعف درون و بیرون مواجه است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، توسعه تاریخ نگاری تربیتی، بحران دوگانه درون و خارج را برآورده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mordern standards of historiography are, of course, lacking.
[ترجمه گوگل]استانداردهای مدرن تاریخ نگاری، البته، وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]استانداردهای mordern تاریخ نگاری، البته، فاقد آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Generally speaking, Tacitus historiography contains three narrative arrangements, scilicet macro view, middle view and micro view.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، تاریخ نگاری تاسیتوس شامل سه ترتیب روایی، نمای کلان اسکیلی، نمای میانی و نمای خرد است
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، تاسیت historiography شامل سه تنظیم روایت، دیدگاه بزرگ نمایی، دیدگاه میانی و دیدگاه میکرو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is advanced historiography theory that is the great power and unexhausted source of the reforms of history education.
[ترجمه گوگل]این نظریه تاریخ نگاری پیشرفته است که قدرت بزرگ و منبع تمام نشده اصلاحات آموزش تاریخ است
[ترجمه ترگمان]آن نظریه تاریخ نگاری پیشرفته است که منبع قدرت بزرگ و منبع reforms اصلاحات تاریخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Advancement historiography is the essential reflection of history process in comparison with the existed advancement historiography, circulation historiography and retroversion historiography.
[ترجمه گوگل]تاریخ نگاری پیشرفت، بازتاب اساسی فرآیند تاریخ در مقایسه با تاریخ نگاری پیشرفت موجود، تاریخ نگاری گردشی و تاریخ نگاری بازگشتی است
[ترجمه ترگمان]تاریخ نگاری، بازتاب اساسی فرآیند تاریخ در مقایسه با تاریخ نگاری existed، تاریخ نگاری و تاریخ نگاری retroversion می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Marxist historiography has stood Marxism on its head.
[ترجمه گوگل]تاریخ نگاری مارکسیستی مارکسیسم را بر سر خود ایستاده است
[ترجمه ترگمان]historiography مارکسیست، مارکسیسم را بر سر قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This misunderstanding is harmful to the development of historiography and hinders its exertion of social function.
[ترجمه گوگل]این سوء تفاهم برای توسعه تاریخ نگاری مضر است و مانع اعمال کارکرد اجتماعی آن می شود
[ترجمه ترگمان]این سو تفاهم برای توسعه تاریخ نگاری مضر است و مانع از فعالیت اجتماعی آن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is one honourable exception to the problems of Marian historiography surveyed here.
[ترجمه گوگل]یک استثناء محترم برای مشکلات تاریخ نگاری ماریان که در اینجا بررسی می شود وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک استثنا قائل از مشکلات ماریان historiography است که اینجا را برانداز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Horizontal influences have been virtually ignored in Soviet and Western historiography alike.
[ترجمه گوگل]تأثیرات افقی تقریباً در تاریخ نگاری شوروی و غرب به طور یکسان نادیده گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]تاثیرات افقی عملا در تاریخ نگاری شوروی و غرب نادیده گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It follows that narrative poetics is in fact a form of historiography, a highly abstract story of stories.
[ترجمه گوگل]نتیجه این است که شاعرانگی روایی در واقع شکلی از تاریخ نگاری است، داستانی به شدت انتزاعی از داستان ها
[ترجمه ترگمان]از این رو، این نظم روایت، در واقع شکلی از تاریخ نگاری، داستانی بسیار انتزاعی از داستان ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• writing of history, historical writing; an official history

پیشنهاد کاربران

بپرس