histopathology


(زیست شناسی - آسیب شناسی بافت ها) بافت آسیب شناسی، مبحک امرا­ بافتی

جمله های نمونه

1. The association between gastric histopathology and Helicobacter pylori was also investigated.
[ترجمه گوگل]ارتباط بین هیستوپاتولوژی معده و هلیکوباکتر پیلوری نیز مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ارتباط بین histopathology gastric و Helicobacter pylori نیز مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The effects of various histopathology of the tumors, various distance from tumor margin to pyramidal tract and various degree of the peritumor edema on pyramidal tract volume were studied.
[ترجمه گوگل]اثرات هيستوپاتولوژي مختلف تومورها، فاصله متفاوت از حاشيه تومور تا مجراي هرمي و درجات مختلف ادم دور تومور بر حجم دستگاه هرمي بررسي شد
[ترجمه ترگمان]اثرات of مختلف در تومورها، فاصله مختلفی از حاشیه تومور تا بخش هرمی و میزان زیادی از تورم peritumor در حجم هرمی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is no doubt that feedback from histopathology is always helpful in fine toning our understanding of cytopathology.
[ترجمه گوگل]شکی نیست که بازخورد از هیستوپاتولوژی همیشه در تقویت درک ما از آسیب شناسی سلولی مفید است
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که بازخورد از histopathology همیشه برای قوی تر کردن درک ما از cytopathology مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Advances in clinical presentations, histopathology, etiology and pathogenesis, diagnosis and therapy of ocular rosacea are reviewed.
[ترجمه گوگل]پیشرفت‌ها در تظاهرات بالینی، هیستوپاتولوژی، علت و پاتوژنز، تشخیص و درمان روزاسه چشمی بررسی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]پیشرفت ها در ارائه بالینی، histopathology، etiology، pathogenesis، تشخیص و درمان بیماری های پوستی مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Patient delivered via primary cesarean section and the histopathology report confirmed our prenatal diagnosis.
[ترجمه گوگل]بیمار از طریق سزارین اولیه و گزارش هیستوپاتولوژی تشخیص قبل از تولد ما را تایید کرد
[ترجمه ترگمان]بیمار از طریق بخش اولیه cesarean انجام شد و گزارش histopathology تشخیص قبل از تولد را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Oocyst discharge, clinical signs, histopathology, and pathomorphology were compared in different dosage group for evaluate its pathogenicity.
[ترجمه گوگل]ترشح اووسيست، علائم باليني، هيستوپاتولوژي و پاتومورفولوژي در گروه هاي دوز مختلف براي ارزيابي بيماري زايي آن مقايسه شد
[ترجمه ترگمان]برای ارزیابی pathogenicity، علایم بالینی، علایم بالینی، histopathology و pathomorphology مورد مقایسه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The diagnosis of allergic granulomatosis was conformed by histopathology.
[ترجمه گوگل]تشخیص گرانولوماتوز آلرژیک توسط هیستوپاتولوژی انجام شد
[ترجمه ترگمان]تشخیص آلرژی به granulomatosis توسط \"histopathology\" مطابقت داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methods The clinical data and the types of histopathology of 40 patients with large intestine cancer confirmed by enteroscope biopsy and postoperative pathology were studied.
[ترجمه گوگل]MethodsThe داده های بالینی و انواع هیستوپاتولوژی 40 بیمار مبتلا به سرطان روده بزرگ تایید شده توسط بیوپسی انتروسکوپ و آسیب شناسی پس از عمل مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش های داده های بالینی و انواع of ۴۰ بیمار مبتلا به سرطان روده بزرگ تایید شده توسط نمونه برداری enteroscope و آسیب شناسی postoperative مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The histopathology was papillomatosis and collections of foam cells in expanded papillary dermis.
[ترجمه گوگل]هیستوپاتولوژی پاپیلوماتوز و مجموعه ای از سلول های فوم در درم پاپیلاری منبسط شده بود
[ترجمه ترگمان]The papillomatosis و مجموعه های سلول های فوم با غشای میانی گسترش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Histopathology showed that there was a diffuse infiltration of lymphocytoma in the dermis.
[ترجمه گوگل]هیستوپاتولوژی نشان داد که ارتشاح منتشر لنفوسیتوم در درم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Histopathology نشان می داد که نفوذ diffuse در لایه میانی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Malignant meningioma or rhabdoid meningioma may have similar histopathology, but the immunohistochemical staining pattern shown is not consistent with any antibody commonly used for meningioma.
[ترجمه گوگل]مننژیوم بدخیم یا مننژیوم رابدوئید ممکن است هیستوپاتولوژی مشابهی داشته باشد، اما الگوی رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی نشان داده شده با هیچ آنتی بادی که معمولاً برای مننژیوم استفاده می شود سازگار نیست
[ترجمه ترگمان]Malignant meningioma یا rhabdoid meningioma ممکن است histopathology مشابه داشته باشند، اما الگوی رنگ آمیزی immunohistochemical نشان داده شده در مقایسه با هر آنتی بادی که معمولا برای meningioma استفاده می شود، ثابت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The histopathology of the tumor at left cheek revealed a central core of elastic cartilage with surrounding collagenbundles and adipose tissue in the dermis and subcutis.
[ترجمه گوگل]هیستوپاتولوژی تومور در گونه چپ یک هسته مرکزی غضروف الاستیک را با بسته‌های کلاژن اطراف و بافت چربی در درم و زیر پوست نشان داد
[ترجمه ترگمان]histopathology تومور در گونه چپ، هسته مرکزی غضروف الاستیک را با بافت چربی و بافت چربی در غشای میانی و بافت چربی نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion The histopathology is of great significance in the diagnosis of primary syphilis, condyloma datum and papulosquamous syphilide, but of limitid value for macular syphilide.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری هیستوپاتولوژی در تشخیص سیفلیس اولیه، کندیلوما داتوم و سیفیلید پاپولوسکواموس اهمیت زیادی دارد، اما برای سیفیلید ماکولا ارزش محدودی دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری The اهمیت زیادی در تشخیص بیماری سیفیلیس اولیه، داده condyloma و papulosquamous syphilide، اما ارزش limitid برای syphilide macular دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Histopathology revealed that the tumor cells in the dermis were embedded in the eosinophilic hyaline ground substance, with chondroid appearance.
[ترجمه گوگل]هیستوپاتولوژی نشان داد که سلول های تومور در درم در ماده زمینی هیالین ائوزینوفیلیک، با ظاهر کندروئیدی تعبیه شده است
[ترجمه ترگمان]histopathology نشان داد که سلول های توموری در غشای میانی در ماده اصلی eosinophilic hyaline با ظاهر chondroid تعبیه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• study of the structure of diseased tissues

پیشنهاد کاربران

آسیب شناسی بافت
histopathology ( علوم تشریحی )
واژه مصوب: آسیب شناسی بافت
تعریف: ← بافت آسیب شناسی

بپرس