hispid

/ˈhɪspɪd//ˈhɪspɪd/

معنی: خار دار، مودار، سیخک دار
معانی دیگر: (پوشیده از تیغ یا موهای زبر و سیخ) سیخکپوش، زبر مویین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: hispidity (n.)
• : تعریف: having a covering of bristlelike hairs, or stiff tiny projections, as the stems of some plants or certain animal parts.

جمله های نمونه

1. Leaf blades thinly hispid on both surfaces; tubercle-based bristles present on margins for most of length from base.
[ترجمه گوگل]تیغه های برگ در هر دو سطح نازک است موهای مبتنی بر غده در بیشتر طول از پایه در حاشیه وجود دارند
[ترجمه ترگمان]blades برگ بر روی هر دو سطح قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After we dissected 4 breeds of Benincasa hispid, we discovered that there are relationship the epidermis and cortex, the quantity of stoma for the antiseptic of Benincasa hispida.
[ترجمه گوگل]پس از تشریح 4 نژاد بنینکازا هیسپید، متوجه شدیم که اپیدرم و قشر پوست، مقدار استوما برای ضد عفونی کننده بنینکازا هیسپید با هم ارتباط دارند
[ترجمه ترگمان]پس از تشریح ۴ نژاد of hispid کشف کردیم که روپوست و پوسته، مقدار of برای antiseptic of hispida وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Methods:Takes aqueous solution"P. hispid ", "P. asiatica" and "P. vulgaris" as the reagent to H37RV strain for drug sensitivity.
[ترجمه گوگل]روش کار: از محلول های آبی "P hispid"، "P asiatica" و "P vulgaris" به عنوان معرف سویه H37RV برای حساسیت دارویی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]روش ها: راه حل آبی \" P hispid \"،\" پی asiatica \"و\" پی vulgaris \" به عنوان معرف کرنش H۳۷RV برای حساسیت به مواد مخدر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pedicel and calyx hispid; flowers solitary or 2 or 3 together in short raceme.
[ترجمه گوگل]ساقه و کاسه گل هیسپید; گلها به صورت انفرادی یا 2 یا 3 تایی با هم در شاخه کوتاه
[ترجمه ترگمان]Pedicel و calyx hispid، گله ای انفرادی یا ۲ یا ۳ را در raceme کوتاه calyx
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Herbs ca. 1 cm tall, sparsely short hispid or subglabrous .
[ترجمه گوگل]گیاهان حدود قد 1 سانتی متر، هیسپید کوتاه یا زیر کرک
[ترجمه ترگمان]علف ها Ca ۱ سانتیمتر بلند، sparsely کوتاه و یا subglabrous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Stems single or several and cespitose, branched above, densely hispid, hairs discoid at base; branches slender, spreading.
[ترجمه گوگل]ساقه های منفرد یا چندتایی و سسپیتوز، منشعب از بالا، هیسپید متراکم، کرک های دیسکی در قاعده شاخه های باریک، در حال گسترش
[ترجمه ترگمان]Stems تک و چند تایی و cespitose منشعب شده در بالا منشعب شدند، به طور متراکم hispid، مو، در پایه؛ شاخه ها باریک و پراکنده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خاردار (صفت)
picked, acanthaceous, hispid, barbed, setaceous, thorny, horrent, acanthoid, glochidiate, barbate, thistly

مودار (صفت)
hispid, hairy, hirsute, shaggy, villous, haired, whiskered, pilose

سیخک دار (صفت)
hispid

انگلیسی به انگلیسی

• having or covered with rough rigid coarse hairs or bristles (of animal parts or plants)

پیشنهاد کاربران

hispid ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: سفت مو
تعریف: ویژگی نوعی کرک پوش پوشیده از کرک های بسیار بلند و محکم که غالباً قابلیت نفوذ به درون پوست را دارند

بپرس