1. Objective To trace pulmonary and hipbone joint image findings of SARS recovered persons mainly treated by traditional Chinese medicine after a year discharge from hospital.
[ترجمه گوگل]هدف: ردیابی یافتههای تصویری مفصل ریوی و استخوان لگن در افراد بهبودیافته SARS که عمدتاً پس از یک سال ترخیص از بیمارستان تحت درمان طب سنتی چینی قرار گرفتهاند
[ترجمه ترگمان]هدف ردیابی ریوی و hipbone یافته های تصویر مشترک SARS - بیمارانی که عمدتا با داروی چینی سنتی پس از یک سال تخلیه از بیمارستان درمان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This what treats fracture of old people hipbone?
[ترجمه گوگل]این چیزی است که شکستگی استخوان لگن افراد مسن را درمان می کند؟
[ترجمه ترگمان]این چیزی که با شکستگی استخوان لگن رفتار می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The tail long and tapering, reaching to the hipbone when drawn through between the hind legs.
[ترجمه گوگل]دم بلند و باریک است و وقتی از بین پاهای عقب کشیده می شود به استخوان لگن می رسد
[ترجمه ترگمان]دم دراز و باریک است و وقتی که از میان پاهای عقبش عبور می کند به the می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Objectives: To investigate the relationship between lifestyle and hipbone mineral density (HBMD) in women.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی رابطه بین سبک زندگی و تراکم معدنی استخوان لگن (HBMD) در زنان
[ترجمه ترگمان]اهداف: برای بررسی رابطه بین سبک زندگی و چگالی معدنی hipbone (HBMD)در زنان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She broke her hipbone two years ago, and now could not move around easily.
[ترجمه گوگل]او دو سال پیش استخوان لگنش شکست و حالا نمی توانست به راحتی حرکت کند
[ترجمه ترگمان]دو سال پیش استخوان لگن را به هم زد و حالا نمی توانست به راحتی حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Going with the social olden, hipbone fracture incidence caused by bone loosen increased, its syndrome is the major reason of elder disability and death.
[ترجمه گوگل]با پیری اجتماعی، بروز شکستگی استخوان لگن ناشی از شل شدن استخوان افزایش یافته است، سندرم آن دلیل اصلی ناتوانی و مرگ سالمندان است
[ترجمه ترگمان]صعود با the اجتماعی، رخداد شکستگی hipbone ناشی از شل شدن استخوان، دلیل اصلی ناتوانی و مرگ بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Unless they are boned, sir-loin steaks contain bone pieces of irregular shape that are derived from the hipbone.
[ترجمه گوگل]مگر اینکه استخوان بندی شده باشند، استیک های کمر حاوی تکه های استخوانی با شکل نامنظم هستند که از استخوان لگن گرفته شده اند
[ترجمه ترگمان]steaks ران حاوی تکه های استخوان از شکل بی قاعده هستند که از hipbone مشتق شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He blackened one eye, left scratches up and down her neck and scraped the flesh off her hipbones.
[ترجمه گوگل]یک چشمش را سیاه کرد، خراش هایی به سمت بالا و پایین گردنش به جا گذاشت و گوشت را از روی استخوان لگنش خراش داد
[ترجمه ترگمان]یک چشمش را سیاه کرد، خراش های روی گردنش را خراش داد و گوشت تنش را پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. No bulging rib cages, no collar bones out to here, no sunken eyes or bizarre hipbone bulges.
[ترجمه گوگل]بدون قفسه سینه های برآمده، بدون استخوان های یقه، بدون چشم های فرورفته یا برآمدگی های عجیب و غریب استخوان لگن
[ترجمه ترگمان]نه از قفسه سینه بیرون زده، نه استخوان ترقوه، نه چشمه ای گود و نه استخوان لگن دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Those cut nearest the short loin contain the tip of the hipbone; they an-e pin-bone steaks.
[ترجمه گوگل]آنهایی که نزدیک به کمر کوتاه بریده می شوند، نوک استخوان لگن را در بر می گیرند آنها استیک پین استخوان
[ترجمه ترگمان]ان هایی که به آن ها نزدیک بودند، نوک استخوان لگن را در دست داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. One woman, her back to us, wears bright yellow; black stripes encircle buttock, hipbone.
[ترجمه گوگل]یک زن، پشتش به ما، زرد روشن می پوشد راه راه های سیاه دور باسن، استخوان لگن
[ترجمه ترگمان]یک زن که پشتش به ما است، زرد روشن و راه راه سیاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A runaway horse had trampled on him and broken his hipbone.
[ترجمه گوگل]اسبی فراری او را زیر پا گذاشته بود و استخوان لگنش شکسته بود
[ترجمه ترگمان]یک اسب فراری بر او لگد زده بود و لگن خاصره را پاره کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Operation: Holding beneficiary's ankle with one hand and holding hipbone with another, crooking knee first, then pulling and shaking straightly for 3-6times accordingly.
[ترجمه گوگل]عملیات: نگه داشتن مچ پا ذینفع با یک دست و گرفتن استخوان لگن با دست دیگر، ابتدا زانوی خمیده، سپس کشیدن و تکان دادن مستقیم به مدت 3 تا 6 بار بر این اساس
[ترجمه ترگمان]عملیات: نگه داشتن قوزک پای ذی نفع با یک دست و نگه داشتن hipbone با یک دست دیگر، و سپس کشیدن و تکان دادن مستقیم به مدت ۳ - ۶ بار بر طبق آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A loose fit that can be worn low on the hipbone for a casual look.
[ترجمه گوگل]یک تناسب گشاد که میتوان آن را در قسمت پایین باسن برای ظاهری غیررسمی پوشید
[ترجمه ترگمان]برای یک نگاه عادی می تواند به صورت استخوان لگن در لگن فرو برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید