hip deep

- **معنای لغوی:**
وقتی گفته می شود کسی یا چیزی �hip deep� در آب، گل، برف یا هر مایع یا ماده ای است، یعنی سطح آن ماده تا روی باسن آن فرد یا شیء رسیده است.
- **معنای مجازی:**
به معنای گرفتار شدن یا درگیر شدن عمیق در کاری یا وضعیتی است، مثلاً در مشکلات، مسئولیت ها یا کار زیاد.
- این اصطلاح تصویری از غرق شدن در چیزی تا حدی که دیگر نمی توان به راحتی بیرون آمد، ارائه می دهد.
- - -
## مثال ها
- After the heavy rain, the streets were hip deep in water.
بعد از باران شدید، خیابان ها تا روی باسن پر از آب بودند.
- We’re hip deep in paperwork and deadlines this week.
این هفته تا گردن درگیر کاغذبازی ها و مهلت های کاری هستیم.
- The hikers got stuck hip deep in the mud.
کوهنوردان تا روی باسن در گل گیر کردند.