hilltop

/ˈhɪlˌtɑːp//ˈhɪltɒp/

معنی: ستیغ
معانی دیگر: نوک تپه، سر تپه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the highest part of a hill; summit.

جمله های نمونه

1. indians were hurtling stones from the hilltop
سرخپوستان از بالای تپه سنگ پرتاب می کردند.

2. The sun dropped behind the hilltop.
[ترجمه گوگل]خورشید پشت تپه فرود آمد
[ترجمه ترگمان]خورشید در پس تپه سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is a cottage on the hilltop.
[ترجمه گوگل]یک کلبه در بالای تپه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک کلبه روی تپه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We tented on the hilltop.
[ترجمه گوگل]روی تپه چادر زدیم
[ترجمه ترگمان] ما روی قله توقف کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The signal flamed out on the hilltop.
[ترجمه گوگل]سیگنال در بالای تپه شعله ور شد
[ترجمه ترگمان]صدا در بالای تپه زبانه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The hilltop is now completely wooded over, but the name remains as witness to a possible mark.
[ترجمه گوگل]اکنون بالای تپه کاملاً جنگلی شده است، اما این نام به عنوان شاهدی بر یک علامت احتمالی باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر این تپه به طور کامل پوشیده از درخت است، اما این نام به عنوان شاهد برای یک نشانه ممکن باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. BThe 36 acres of hilltop land were owned by Aline Barnsdall, an oil heiress who dabbled in producing avant-garde theater.
[ترجمه گوگل]36 جریب زمین بالای تپه متعلق به آلین بارنسدال، وارث نفتی بود که در تولید تئاتر آوانگارد فعالیت داشت
[ترجمه ترگمان]BThe ۳۶ هکتار زمین بالای تپه متعلق به آل Aline Barnsdall بود که یک وارث نفتی بود که به تولید تئاتر آوانگارد اشتغال داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On the high hilltop in the darkness Psyche sat, waiting for she knew not what terror.
[ترجمه گوگل]روی تپه بلند در تاریکی روان نشسته بود و منتظر بود که نمی دانست چه وحشتی دارد
[ترجمه ترگمان]بالای تپه بالا، در تاریکی، نشسته بود، و منتظر بود که او چه وحشتی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Meanwhile, far from the hilltop haunts of astronomers, craftsmen and clockmakers pursued an alternate path to a longitude solution.
[ترجمه گوگل]در همین حال، دور از مکان‌های بالای تپه ستاره‌شناسان، صنعتگران و ساعت‌سازان مسیری جایگزین را برای راه‌حل طول جغرافیایی دنبال کردند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، دور از پرسه hilltop از ستاره شناسان، صنعتگران و clockmakers مسیر دیگری را به راه حلی برای عرض جغرافیایی دنبال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Our own hilltop housed the castello of Casa di Monti-a wine-producing estate with fabulous views.
[ترجمه گوگل]بالای تپه خودمان، قلعه کاسا دی مونتی را در خود جای داده بود - یک ملک تولید شراب با مناظر شگفت‌انگیز
[ترجمه ترگمان]بالای تپه ما خانه castello مونتی مونتی (Casa)- یک ملک تولید کننده شراب با دیدگاه های شگفت آور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We returned to the hilltop command post by ourselves.
[ترجمه گوگل]ما به تنهایی به پست فرماندهی بالای تپه برگشتیم
[ترجمه ترگمان]ما به قرارگاه فرمانده بالای تپه بازگشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I reached the hilltop and followed the track between gorse bushes ablaze with flowers.
[ترجمه گوگل]به بالای تپه رسیدم و مسیری را که بین بوته‌های گل‌سوخته بود دنبال کردم
[ترجمه ترگمان]به بالای تپه رسیدم و مسیر بین بوته های خار را که از گل می درخشیدند دنبال کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The hilltop we were aiming for looked like an angry volcano.
[ترجمه گوگل]بالای تپه ای که هدفش بودیم شبیه یک آتشفشان خشمگین بود
[ترجمه ترگمان]بالای تپه ای که به دنبال آن بودیم مانند یک آتشفشان عصبانی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On this hilltop, she walked in his shadow.
[ترجمه گوگل]روی این تپه، او در سایه او راه می رفت
[ترجمه ترگمان]روی این تپه، در سایه خود راه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستیغ (اسم)
peak, crest, hilltop

تخصصی

[عمران و معماری] بالای تپه

انگلیسی به انگلیسی

• highest point of a hill
a hilltop is the top of a hill.

پیشنهاد کاربران

بپرس