hill

/ˈhɪl//hɪl/

معنی: پشته، تپه، ماهور، تل، توده، توده کردن، انباشتن
معانی دیگر: کوهچه، انباشته، کپه، گریو، شیب، سربالایی (یا سرازیری) تند، (جمع) برجستگی روی هر سطح، به صورت تپه یا پشته کردن، (دور گیاه را) خاک انباشتن، با خاک پوشاندن، خاکپوش کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: over the hill
(1) تعریف: an elevated area of land, smaller than a mountain.
مشابه: steep

(2) تعریف: a small heap or pile.
مشابه: pile

- an ant hill
[ترجمه صدرا] یک تپه مورچه
|
[ترجمه گوگل] یک تپه مورچه
[ترجمه ترگمان] یک تپه مورچه،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a slope, esp. in a road.
مشابه: slope
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hills, hilling, hilled
• : تعریف: to make into or provide with a mound, pile, or heap.
مشابه: bank

- Do you hill your potatoes?
[ترجمه گوگل] آیا سیب زمینی های خود را تپه می کنید؟
[ترجمه ترگمان] نکنه از این potatoes بدت میاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a hill able to be climbed
تپه ای که می توان از آن بالا رفت

2. a hill is smaller than a mountain
تپه از کوه کوچکتر است.

3. a hill of beans
(توده ی خاک که روی آن لوبیا کاشته اند) پشته ی لوبیا

4. a hill of potatoes
کپه ی سیب زمینی

5. the hill was cloaked by a layer of mist
لایه ای از مه تپه را فرا گرفته بود.

6. the hill was clothed in snow
تپه از برف پوشیده بود.

7. the hill whereon we stand
تپه ای که روی آن ایستاده ایم.

8. to hill up soil around roses
دور بته های رز خاک ریختن

9. the hill
(امریکا) 1- محل کنگره ی امریکا (در واشنگتن) 2- قوه ی مقننه ی امریکا،کنگره

10. up hill and down dale
همه جا،اینجا و آنجا،تا کوه قاف

11. a cone-shaped hill
تپه ی مخروطسان

12. a flinty hill
تپه ی پوشیده از سنگ چخماق

13. behind the hill
آن سوی تپه

14. a dominant hill
تپه ی مسلط (براطراف)

15. over the hill
(عامیانه) 1- روبه زوال 2- (ارتش) غیبت بدون اجازه،نهستی،غیرمجاز

16. hossein climbed the hill
حسین از تپه بالا رفت.

17. i climbed a hill and gazed at the beautiful prospect spread out before me
از تپه بالا رفتم و به منظره ی زیبایی که در مقابلم گسترده بود خیره شدم.

18. children sledded down the hill
بچه ها از بالای تپه سورتمه سواری می کردند.

19. it's not worth a hill of beans!
اصلا ارزش ندارد!

20. tanks lumbered up the hill
تانک ها تلق تولوق کنان از تپه بالا می رفتند.

21. the crown of a hill
سرتپه

22. the lip of the hill
لبه ی تپه

23. the tip of the hill
قله ی تپه

24. the top of the hill
نوک تپه

25. a donkey trace along the hill
راه مال رو در راستای تپه

26. a house built upon a hill
خانه ای که برفراز تپه ای ساخته شده است

27. a house rising on the hill
خانه ی در حال ساخته شدن بر روی تپه

28. a river wriggling down the hill
رودخانه ای که در سرازیری تپه مسیر مارپیچ داشت

29. a road sweeping up a hill
جاده ای که به طور منحنی از تپه بالا می رود

30. enemy fire made climbing the hill excruciatingly difficult
آتش دشمن بالا رفتن از تپه را بسیار دشوار می کرد.

31. john's house sits on a hill
خانه ی جان روی تپه ای قرار دارد.

32. on one blank of the hill
در یک دامنه ی تپه

33. the children's scramble up the hill took two hours
بالا رفتن دشوار بچه ها از تپه دو ساعت طول کشید.

34. the house above the high hill
خانه ای که در بالای تپه ی مرتفع قرار دارد

35. the house surmounts a high hill
خانه بر فراز تپه ی بلندی قرار دارد.

36. the moon sank behind a hill
ماه در پشت تپه فرو رفت.

37. the river curves around the hill
رودخانه تپه را دور می زند.

38. the road passes around a hill
راه از دور تپه ای رد می شود.

39. trucks laboring up a long hill
کامیون هایی که به سختی از سربالایی طولانی بالا می رفتند

40. a car was coasting down a hill
اتومبیلی در سرازیری تپه با دنده خلاص می رفت.

41. a house magnificently sited on the hill
خانه ای که در جای عالی برفراز تپه قرار دارد

42. it's a long pull up the hill
بالارفتن از تپه کاری سخت و طولانی است.

43. the locomotive was chugging up the hill
لوکوموتیو چاگ چاگ کنان از تپه بالا می رفت.

44. the old man plodded up the hill
پیر مرد هن هن کنان از تپه بالا رفت.

45. the old train panted up the hill
ترن قدیمی پت پت کنان از تپه بالا رفت.

46. the old truck worries up the hill
کامیون قدیمی با دشواری از تپه بالا می رود.

47. the sled slithered down the bumpy hill
سورتمه به سوی پایین تپه ی پر دست انداز سر خورد.

48. the troops were mustered on the hill
قشون را روی تپه مستقر کردند.

49. they won the top of the hill by noon
تا ظهر به سر تپه دست یافتند.

50. volcanic lava was burbling down the hill
مواد گداخته ی آتشفشانی قل قل کنان از تپه سرازیر می شد.

51. we rolled the logs down the hill into the river
کنده ها را از بالای تپه به درون رودخانه غلتاندیم.

52. a thick smoke coiled up over the hill
دود غلیظی حلقه زنان از تپه بالا می رفت.

53. the building on the vertex of the hill
ساختمان روی قله ی کوه

54. they made their way laboriously up the hill
با مشقت از تپه بالا رفتند.

55. two workers were snaking logs down the hill
دو کارگر تنه ی درختان را به پایین تپه می کشیدند.

56. a big snake was slithering down the sandy hill
مار درشتی از تپه ی شنی به پایین می خزید.

57. a deer appeared over the brow of the hill
آهویی بر نوک تپه ظاهر شد.

58. a house standing eminent on top of a hill
خانه ای که روی تپه سربه آسمان کشیده است

59. afraid of the lion, he clambered up the hill
از ترس شیر چهار دست و پا از تپه بالا رفت.

60. he mounted his bicycle and rode down the hill
سوار دوچرخه اش شد و از سرازیری پایین رفت.

61. my house is located on top of a hill
خانه ی من بر فراز تپه ای قرار دارد.

62. terraces were stepped up the sides of the hill
اطراف تپه را با تراس بندی پله پله کرده بودند.

63. the officer's words nerved them to attack the hill a second time
سخنان افسر به آنهاشهامت داد که برای بار دوم به تپه حمله کنند.

64. the police found his dismembered body near a hill
پلیس جسد قطعه قطعه شده ی او را در کنار تپه ای پیدا کرد.

65. the tanks were positioned on top of the hill
تانک ها در بالای تپه مستقر شده بودند.

66. they decided to situate the hospital on a hill
تصمیم گرفتند بیمارستان را روی تپه ای بسازند.

67. i rested the horse before starting to climb the hill
قبل از شروع به بالا رفتن از تپه به اسب استراحت دادم.

68. the infantry was deployed on both sides of the hill
پیاده نظام در دو سوی تپه موضع گرفته بود.

69. the soldiers went to the other side of the hill in search of cover
سربازان برای یافتن پناهگاه به آن سوی تپه رفتند.

70. the tanks were echeloned along the base of the hill
تانک ها در پای تپه به صورت پلکانی آرایش یافته بودند (پله دیس شده بودند).

مترادف ها

پشته (اسم)
stack, heap, hill, eminence, mound, barrow, embankment, hillock, knap, rick, toft, hummock, monticule

تپه (اسم)
top, hill, mound, mount, brae, barrow, mesa, ben, knurl, tumulus, tump

ماهور (اسم)
hill, mound, barrow, dale, knoll, rising ground

تل (اسم)
hill, plume

توده (اسم)
gross, stack, aggregate, accumulation, agglomeration, cumulation, mass, pile, lump, bulk, heap, volume, aggregation, hill, congeries, shock, block, wad, barrow, bloc, clot, cob, ruck, rick, dollop, conglomeration, cumulus, midden, riffraff, oodles, tump

توده کردن (فعل)
stack, cumulate, amass, aggregate, pile, lump, heap, hill, shock, pack, ruck, stockpile

انباشتن (فعل)
assemble, accumulate, stack, fill, stuff, cumulate, hoard, bulk, agglomerate, hill, garner, stash, stow

تخصصی

[عمران و معماری] تپه - پرندک - توده خاک
[] تپه
[خاک شناسی] تپه - خاک دهی

انگلیسی به انگلیسی

• raised area of land (smaller than a mountain); slope, gradient, incline; heap, pile, mound
a hill is an area of land that is higher than the land that surrounds it, but not as high as a mountain.

پیشنهاد کاربران

لغاتی که بعضاً به دلیل تلفظ نزدیک بهم می تونه برای زبان آموز دردسر ساز باشه به این لغات توجه بفرمائید
Hill تپه
Hail تگرگ
Hell جهنم
Heel پاشنه
تپه
مثال: They climbed to the top of the hill to watch the sunset.
آن ها به بالای تپه رفتند تا غروب خورشید را ببینند.
hill ( n ) ( hɪl ) =an area of land that is higher than the land around it, but not as high as a mountain
hill
تپه یا دامنه کوه
به معنی تپه یا کوه کوچک است.
Mm, you did well not to have your head
rolling down a hill
مم, تو هم خوب عمل کردی که سرت رو به باد ندادی. ( سرت قل نخورده پایین از تپه )
hill
تپه انباشته ای از خاک
hill تپه
heel پاشنه پا

قدیمی ، کهنه و پیر
تبه ی کوه
تپه. انباشته
تپه ی کوهی ، دامنه ی کوه
تپه
دست انداز - سرعت شکن
کوه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس