1. the noise and hilarity of the neighbor's party kept me up for hours
سروصدا و شادی مهمانی همسایه مرا ساعت ها بیدار نگه داشت.
2. when the general hilarity was at its pitch
هنگامی که شادمانی همگانی به اوج خود رسیده بود
3. Their appearance caused a great deal of hilarity.
[ترجمه گوگل]ظاهر آنها باعث شادی زیادی شد
[ترجمه ترگمان]ظاهر آن ها باعث خوشحالی فراوان می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There was much hilarity when Geoffrey steamed in ten minutes late.
[ترجمه گوگل]وقتی جفری با ده دقیقه تأخیر بخار کرد، خنده زیادی به وجود آمد
[ترجمه ترگمان]وقتی \"جفری\" ده دقیقه دیر باز شد، شادی فراوان دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. What was all the hilarity about?
6. Eva joined in the hilarity as much as anyone.
[ترجمه گوگل]اوا به اندازه هرکسی به شادی پیوست
[ترجمه ترگمان]اوا هم به اندازه هر کسی به the ملحق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Gloria's costume caused a good deal of hilarity.
[ترجمه گوگل]لباس گلوریا باعث شادی زیادی شد
[ترجمه ترگمان]لباس گلوریا باعث خنده شادی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. With some pushing and shoving and much hilarity we changed and appeared in reasonably good order for our ten minute rehearsal time.
[ترجمه گوگل]با کمی هل دادن و هل دادن و شادی زیاد، ما تغییر کردیم و در زمان تمرین ده دقیقه ای خود با نظم نسبتا خوبی ظاهر شدیم
[ترجمه ترگمان]با کمی هل دادن و shoving، ما تغییر کردیم و به طور منطقی برای ده دقیقه قبل تمرین کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The intrinsic hilarity of the double entendre?
10. The seeds of hilarity spring from within me.
[ترجمه گوگل]دانه های شادی از درون من می جوشد
[ترجمه ترگمان]دانه ها از درون من جوانه می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. And then I would be overcome with a hilarity which made everything I saw comic, two-dimensional, utterly without significance.
[ترجمه گوگل]و سپس بر من غلبه میکردم که همهچیز را که میدیدم کمیک، دو بعدی و کاملاً بیاهمیت میکرد
[ترجمه ترگمان]و آن وقت با لذتی که هر آنچه را که من دیدم، دو بعدی، دو بعدی، مطلقا بدون اهمیت، بر زبان می آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There was much hilarity when Geoffrey steamed in ten minutes late pleading a mix-up in his diary.
[ترجمه گوگل]زمانی که جفری ده دقیقه دیرتر بخار کرد و در دفتر خاطراتش قاطی کرد، خندهدار بود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که جفری در ده دقیقه اخیر در حالی که سعی می کرد در دفتر خاطراتش با هم مخلوط شود، به هیجان آمده بود، از خنده روده بر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The general hilarity began to infect me and I could see Louise catching it.
[ترجمه گوگل]شادی عمومی شروع به آلوده کردن من کرد و میتوانستم ببینم که لوئیز آن را گرفت
[ترجمه ترگمان]شادی همگانی شروع به سرایت کرد و من می توانستم لوئیز را ببینم که آن را می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The room rocked with laughter. The hilarity relieved the tension of a moment ago.
[ترجمه گوگل]اتاق از خنده لرزید شادی تنش لحظه قبل را از بین برد
[ترجمه ترگمان]اتاق از خنده لرزید شور و شوق یک لحظه پیش را تسکین می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید