hijab

جمله های نمونه

1. What is behind a hijab, the veil that means a barrier?
[ترجمه گوگل]پشت حجاب، حجاب یعنی حائل چیست؟
[ترجمه ترگمان]پشت یک حجاب چه چیزی پشت یک مانع است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The hijab is manna from heaven for politicians facing crises.
[ترجمه گوگل]حجاب برای سیاستمدارانی است که با بحران مواجه هستند، منی از بهشت
[ترجمه ترگمان]حجاب از آسمان برای سیاستمداران است که با بحران ها مواجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She observes the hijab and does not wear tight clothing.
[ترجمه آرمینا] او حجاب را رعایت می کند و لباس های تنگ نمی پوشد.
|
[ترجمه گوگل]حجاب را رعایت می کند و لباس تنگ نمی پوشد
[ترجمه ترگمان]او حجاب را رعایت می کند و لباس های تنگ نپوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But when Muslimah wears a Hijab they prevent her from entering her university!
[ترجمه گوگل]اما وقتی مسلمه حجاب دارد مانع ورود او به دانشگاه می شوند!
[ترجمه ترگمان]اما هنگامی که Muslimah حجاب می پوشند، مانع ورود او به دانشگاه می شوند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A "typical guest worker's child", she wears a hijab and spends much time at the Mevlana mosque in Gr?pelingen, a Bremen neighbourhood with many immigrants.
[ترجمه گوگل]او که یک «بچه معمولی مهمان کارگر» است، حجاب دارد و زمان زیادی را در مسجد مولانا در گرپلینگن، محله ای برمن با مهاجران زیاد می گذراند
[ترجمه ترگمان]یک \"کودک مهمان معمولی\"، حجاب می پوشد و زمان زیادی را صرف مسجد Mevlana در Gr می کند؟ pelingen، محله برمن با بسیاری از مهاجران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She dashes out but forgets her hijab.
[ترجمه گوگل]او بیرون می رود اما حجاب خود را فراموش می کند
[ترجمه ترگمان]بیرون آمد، اما hijab را فراموش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bahrain's Olympic sprinter Rogaya Al Ghasara is set to become the first athlete to compete in the "hijood", a combination of the words "hijab" or veil and "hood", on Tuesday in Beijing.
[ترجمه گوگل]روگایا القاسارا دونده المپیکی بحرینی قرار است روز سه شنبه در پکن اولین ورزشکاری باشد که در رشته «حجاب» ترکیبی از «حجاب» یا «حجاب» و «کاپوت» شرکت می کند
[ترجمه ترگمان]دونده دو سرعت المپیک بحرین Rogaya Al قرار است اولین ورزشکاری شود که در \"hijood\"، ترکیبی از کلمات \"حجاب\" یا \"شنل\"، روز سه شنبه در پکن رقابت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But who knows better than the Arabs the haunting power of that which is veiled, of that which the hijab hides?
[ترجمه گوگل]اما چه کسی بهتر از اعراب می‌داند که حجاب چه چیزی را پنهان می‌کند؟
[ترجمه ترگمان]اما چه کسی بهتر از اعراب چیزی می داند که در حجاب آن پنهان است، که حجاب از آن پنهان است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was quite funny how, before I started wearing my hijab, men would whistle and make comments and now it was the total opposite.
[ترجمه گوگل]خیلی خنده دار بود که چطور قبل از اینکه من حجابم را شروع کنم، مردها سوت می زدند و نظر می دادند و حالا کاملا برعکس بود
[ترجمه ترگمان]خیلی جالب بود که قبل از اینکه شروع به پوشیدن حجاب کنم، مردان سوت می زدند و نظرات خود را مطرح می کردند و حالا همه چیز برعکس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When her school district told her that she couldn't wear the hijab, she protested that it was a part of her religion.
[ترجمه گوگل]وقتی منطقه مدرسه به او گفت که نمی تواند حجاب داشته باشد، اعتراض کرد که این بخشی از دین اوست
[ترجمه ترگمان]وقتی مدرسه او به او گفت که نمی تواند حجاب بپوشد، او اعتراض کرد که این بخشی از مذهب او بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Retailing for about 65 Australian dollars ($ the hijood was inspired by Zanetti's young niece who wears the hijab and who also likes to play netball.
[ترجمه گوگل]خرده فروشی حدود 65 دلار استرالیا (دلار هجود الهام گرفته از خواهرزاده جوان زانتی است که حجاب دارد و همچنین دوست دارد نت بال بازی کند
[ترجمه ترگمان]خرده فروشی حدود ۶۵ میلیون دلار (the دلار)اله ام گرفته از خواهرزاده جوان Zanetti است که حجاب می پوشد و دوست دارد بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He told of a young woman from Burma who immigrated with her family and, upon entering college, identified with fellow Muslim students and began wearing a hijab (traditional headscarf).
[ترجمه گوگل]او از زن جوانی از برمه گفت که به همراه خانواده‌اش مهاجرت کرد و پس از ورود به دانشگاه، با دانشجویان مسلمان آشنا شد و شروع به پوشیدن حجاب (روسری سنتی) کرد
[ترجمه ترگمان]او به یک زن جوان از برمه گفته بود که با خانواده خود مهاجرت کرده است و پس از ورود به کالج با دانش آموزان مسلمان آشنا شد و شروع به پوشیدن حجاب (روسری سنتی)کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I can remember when I first went out in my hijab (Islamic dress), how people were staring at me and calling out things like, "You bomber!"
[ترجمه گوگل]یادم می آید وقتی برای اولین بار با حجاب (لباس اسلامی) بیرون رفتم، مردم چگونه به من خیره شده بودند و جملاتی مانند "تو بمب گذار!"
[ترجمه ترگمان]من می توانم زمانی را به یاد بیاورم که اولین بار با حجاب رفتم (لباس اسلامی)، چطور مردم به من خیره شده بودند و چیزهایی مانند \"شما بمب گذار\" را صدا می زدند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In keeping with their strict religious observance, his wife was dressed in a black abaya, a draping gown, as well as the full head covering often referred to as hijab.
[ترجمه گوگل]همسرش مطابق با رعایت سخت‌گیرانه مذهبی آنها، عبای مشکی، مانتو و همچنین پوشش کامل سر که اغلب از آن به عنوان حجاب یاد می‌شود، پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]با توجه به رعایت دقیق مذهبی، همسرش لباس سیاهی پوشیده بود، یک لباس draping و همچنین پوشش سر که اغلب به عنوان حجاب اشاره می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• headscarf worn by muslim women to cover their hair; custom in muslim societies of women to dress decently outdoors

پیشنهاد کاربران

بپرس