فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: highlights, highlighting, highlighted
حالات: highlights, highlighting, highlighted
• (1) تعریف: to give particular emphasis or prominence to, or to be the most prominent thing or part of.
• مشابه: accent, feature, point, stress, underscore
• مشابه: accent, feature, point, stress, underscore
- She highlighted her remarks with dramatic gestures.
[ترجمه گوگل] او سخنان خود را با حرکات نمایشی برجسته کرد
[ترجمه ترگمان] او اظهارات خود را با حرکات نمایشی برجسته کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او اظهارات خود را با حرکات نمایشی برجسته کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The teacher highlighted the spelling errors by circling each one.
[ترجمه سپیده آذرمگین] معلم اشتباهات املایی آنها را با کشیدن دایره به دورشان مشخص کرد|
[ترجمه گوگل] معلم با دور هر یک از آنها اشتباهات املایی را برجسته کرد[ترجمه ترگمان] معلم اشتباه ات املائی را با دور کردن هر یک از آن ها مورد تاکید قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- That new exhibit highlights the show.
[ترجمه گوگل] این نمایشگاه جدید نمایش را برجسته می کند
[ترجمه ترگمان] این نمایشگاه جدید نشان دهنده این برنامه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این نمایشگاه جدید نشان دهنده این برنامه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to provide (a painting, photograph, or the like) with an esp. bright area.
• (3) تعریف: to mark (lines of printed text), often with a sheer band of light color, in order to emphasize, or to serve as an aid in remembering.
• (4) تعریف: in computing, to apply a format to (electronic text) that gives an appearance similar to highlighted printed text. The purpose of computer highlighting is to allow certain operations, especially the deletion of sections of text or the movement of text from one place to another.
اسم ( noun )
• (1) تعریف: that which is exceptionally and pleasurably memorable, important, or prominent.
• مشابه: emphasis
• مشابه: emphasis
- Her speech was the highlight of the conference.
[ترجمه فاطمه] سخنرانی او نقطه عطف کنفرانس بود|
[ترجمه گوگل] سخنرانی او نقطه برجسته کنفرانس بود[ترجمه ترگمان] سخنرانی او پررنگ کردن کنفرانس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: an esp. bright area, as in a painting, photograph, or anything with both light and dark shades.
- The color of her dress brings out the highlights in her hair.
[ترجمه م] رنگ پیراهنش، هایلایت موهایش را به چشم می آورد|
[ترجمه گوگل] رنگ لباس او برجستهترین موهایش را نشان میدهد[ترجمه ترگمان] رنگ لباس او هایلایت ها را در موهایش نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید