high up

جمله های نمونه

1. Can you see those birds high up in the sky?
[ترجمه پانیذ] آیا می توانی اون پرندگان را در آسمان ببینید؟
|
[ترجمه محمد حسین مدیر] آیا می توانی آن پرنده را در آسمان ببینی
|
[ترجمه گوگل]آیا می توانید آن پرندگان را در بالای آسمان ببینید؟
[ترجمه ترگمان]می توانید آن پرندگان را در آسمان ببینید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The moon high up the night I hope my love to you can follow you to faraway places.
[ترجمه venoos] امشب که ماه کامل در آسمان است، امیدوارم عشق من به تو بتواند تو را به سرزمین های دور برساند
|
[ترجمه گوگل]ماه در اوج شب، امیدوارم عشق من به شما بتواند شما را تا جاهای دور دنبال کند
[ترجمه ترگمان]امشب ماه بالا است امیدوارم عشق من به شما بتواند به جاه ای دور برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She's high up in the management hierarchy.
[ترجمه گوگل]او در سلسله مراتب مدیریتی بالاتر است
[ترجمه ترگمان]او در سلسله مراتب مدیریتی بالا رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ball looped high up in the air.
[ترجمه گوگل]توپ به بالا در هوا حلقه زد
[ترجمه ترگمان]توپ به هوا بلند شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We saw three birds circling very high up.
[ترجمه گوگل]ما سه پرنده را دیدیم که در ارتفاعات دور می چرخیدند
[ترجمه ترگمان]سه پرنده را دیدیم که در هوا چرخ می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Viewed from high up, their bodies were oddly foreshortened.
[ترجمه گوگل]از ارتفاع بالا، بدن آنها به طرز عجیبی کوتاه شده بود
[ترجمه ترگمان]Viewed از بالا، بدن آن ها به طرز عجیبی foreshortened شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. High up among the clouds, we saw the summit of Everest.
[ترجمه گوگل]در میان ابرها، قله اورست را دیدیم
[ترجمه ترگمان]بالای ابرها ما قله اورست را دیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Can you see those goats high up on the mountainside?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید آن بزها را در بالای دامنه کوه ببینید؟
[ترجمه ترگمان]اون بزها رو می بینی بالای کوه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was a kite high up in the sky.
[ترجمه گوگل]یک بادبادک در بالای آسمان بود
[ترجمه ترگمان]یک بادبادک در آسمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They climbed high up the tree.
[ترجمه گوگل]از درخت بالا رفتند
[ترجمه ترگمان]از بالای درخت بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This type of goat lives high up in the mountains.
[ترجمه گوگل]این نوع بز در ارتفاعات کوهستانی زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]این نوع بز در کوه ها بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The birds' nests are high up, safe from predators.
[ترجمه گوگل]لانه پرندگان در ارتفاعات قرار دارد و از شکارچیان در امان است
[ترجمه ترگمان]لانه های پرندگان بالا هستند و از شکارچیان ایمن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There were a lot of sheep grazing high up the mountain.
[ترجمه گوگل]در بالای کوه گوسفندان زیادی در حال چرا بودند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گوسفندان در بالای کوه می چریدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His cousin is somebody quite high up in the navy.
[ترجمه گوگل]پسر عموی او فردی است که در نیروی دریایی بسیار بالاست
[ترجمه ترگمان]پسر عموش یه نفر تو نیروی دریایی خیلی بالاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The goats high up on the mountain were silhouetted against the snow.
[ترجمه گوگل]بزها در بالای کوه در برابر برف شکل گرفته بودند
[ترجمه ترگمان]The بالای کوه در برابر برف دیده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a high-up is an important person with a lot of authority and influence; an informal word.

پیشنهاد کاربران

Someone who is high up in an organization has an important position in it.
صفت، بعد از فعل
فردی در یک سازمان با جایگاه بالا و مهم.
The CEO is a high - up in the company.
The high - up in the government agency made the final decision.
...
[مشاهده متن کامل]

The high - up at the university approved the new curriculum.
The high - up at the hospital was responsible for making sure that all patients received proper care.
The high - up in the legal department was responsible for reviewing all contracts.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/high-up
یا حتی، big gun, big wheel
توی لهجه بریتیش یعنی مهم و بانفوذ، کله گنده، معادل دقیق آمریکنش میشه big shot, big cheese
سطح بالا
بلند و بالا
In a high position
خیلی بالا ، بالای بالا
فرد بانفوذ
درخشیدن
به سوی بلندی رفتن
بالارفتن از بلندی ، برفراز بلندی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس